علی علی علی
بی
اذنه علی قدم مزن بر محراب هم زاده محرابو شهید محراب علیست سایه پیغمبر
ندارد هیچ میدانی چرا آفتابی چون علی در سایه پیغمبر است کلمه طیّبه46 لا
اله الّا اللّه46 محمد 20+26 علی = 46 در( قرآن مجیده 46) شهید نظر میکند به وجه الله 96+14 معصوم = 110 علی علی نظر علمای شیعه در مورد استحباب شهادت ثالثه «أشهد
أن علیا ولی الله»:ذکر و یاد علی در هر جا که ذکر محمد است مثبت در مثبتی
مثبت 28مثبتی
+18موثبت=46 = لا اله الا الله46 محمد 20+26 علی= 46 +46= 92 ابجد کبیر
محمد 92 +18 مثبت غدیر خم 18 ذلحجه = 110 مولاء و مقتدای عالم علیستشهادت
به ولایت علی و اشهد ان قائمنا حجت الله قائم آل محمد در اذان واجب است
سلمان فارسی اینطور اذان میگفت یاران نزد رسول گفتند سلمان درست اذان
میگوید پیامبر فرمود مگر در غدیر خم نگفتم هر که من مولای اویم علی مولای
اوست در غدیر خم خداوند دوستش را از دشمنانش جدا نمود و دشمنان ابوبکر و
عمر و عثمان بیعت کرده و بیعت شکستند به ابجد قرآنی بیعت شکنانی 49 یعنی
ابوبکر 27+22 عمر = 49
کاری که فرشته ها هم نکردند
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ؛ و بعضی از مردم برای کسب خشنودی خدا جان خود را می فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است. (سوره بقره، آيه 207)
خلاصه ماجرا از این قرار است که: مشرکان مکه قرار گداشتند از هر قبیله ای یک نفر را برای کشتن پیامبر انتخاب کنند و آن حضرت را دسته جمعی از بین ببرند تا بنی هاشم به خونخواهی پیامبر «صلی الله علیه وآله وسلم» قیام نکنند و با این عمل از شر پیامبر راحت شوند. پیامبر «صلی الله علیه وآله وسلم» از نقشه آنان با خبر شد و حضرت علی «علیه السلام» برای اینکه پیامبر به سلامت از مکه خارج شود، آماده شد در بستر ایشان بخوابد.
همینکه حضرت علی «علیه السلام» در آن شب خطرناک به جای پیامبر خوابیدند خداوند به دو فرشته عزیز خود جبرائیل و میکائیل فرمود: من عمر یکی از شما را طولانی تر قرار دادم، کدام یک حاضر هستید ایثار کنید و زندگی دیگری را برخود مقدم دارید و فدای دیگری شوید؟ هیچکدام از آنها حاضر نشدند. خداوند فرمود: اینک مشاهده کنید که چگونه علی ابن ابیطالت «علیه السلام» حاضر است جان خود را فدای رسول خدا کند. این آیه نازل شد و خدا از حضرت علی «علیه السلام» به خاطر این کار خطیر تقدیر نمود.
کدامین روز؟
پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله» بیست و سه سال به رسالت مشغول بودند، هر سال سیصد و شصت و پنج روز است، پس مجموعاً ایام رسالت پیامبر تقریباً هشت هزار و سیصد و نود پنج روز میشود.
در یکی از آیهها نازل شد که:
1- امروز تمام کفار از شما مسلمانان مأیوس شدند؛ «ألیوم یئس الذین کفروا من دینکم»
2- امروز دین شما را کامل نمودم؛ «الیوم أکملت لکم دینکم»
3- امروز نعمتهای خود را بر شما تمام کردم؛ «و أتممت علیکم نعمتی»
4- امروز مکتب اسلام را برای شما به عنوان یک دین پذیرفتم؛ «ورضیت لکم الاسلام دینا»
آنچه مسلم است، این است که این روز از روزهای عادی نیست بلکه از روزهای مهم و حساس میباشد، ما روزهای حساس ایام بعثت را نام میبریم تا ببینیم این آیه با کدام یک قابل تطبیق است.
1- آیا روز اول مبعث است؟
هرگز، زیرا روز اول نه دین کامل شده بود و نه کفار مأیوس شده بودند.
2- آیا روز تبلیغ علنی اسلام است که پیامبر بعد از سه سال فعالیتهای مخفیانه به فرمان خدا مأمور شد دعوت خود را آشکار کند؟
هرگز، زیرا آن روز تازه آغاز راه بود و هنوز کاری انجام نگرفته بود.
3- آیا روز هجرت یا تولد حضرت زهرا «سلام الله علیها» و یا روز فتح، در جنگ بدر است؟
هرگز، زیرا سالها بعد از هجرت و جنگ بدر و تولد حضرت زهرا «سلام الله علیها» بر پیامبر آیاتی نازل می شد و نباید آن روزها را روز اکمال دین دانست.
4- آیا میتوان آن روزی را که خدا با این چهار وصف بیان فرموده، روز فتح مکه، در سال هشتم هجرت یا روز تصفیه زائران مشرک مکه، در سال نهم دانست؟
هرگز، زیرا در فتح مکه تنها کفار مکه مأیوس شدند، نه همه کفار، و تازه از سال هشتم تا سال دهم که پیغمبر رحلت فرمود دهها آیه و دستور نازل شد و لذا نمیتوان سال هشتم را سال اکمال دین و اتمام نعمت دانست.
5- آیا ممکن است آن روز، روز عرفهای باشد که پیامبر با مردم در حج مشغول انجام مراسم حج بودند؟
هرگز، زیرا انجام مراسم حج همراه پیامبر جزئی از دین است نه تمام دین.
کوتاه سخن آنکه ما باید کنجکاوی کنیم تا ببینیم آن روز کدام است؟ بعد از بررسی روزها بر میخوریم به روز غدیرخم که هشت روز بعد از عید غدیر و عید قربان است. تقریباً دو ماه و نیم قبل از وفات پیامبر بود که ایشان با مردم مراسم حج را انجام دادند و بر میگشتند که رسیدند به منطقهای که مردم از هم جدا می شدند و اهل هر منطقهای به سوی سرزمین خود باز میگشتند که دستور نصب حضرت علی «علیه اسلام» آمد و پیامبر حضرت علی «علیه اسلام» را از طرف خدا برای رهبری امت نصب فرمود و آیه سه از سورۀ مائده نازل شد که:
1- امروز کفار مأیوس شدند، زیرا تهمت های – شاعر، ساحر و مجنون – کفار نتوانست کاری کند، جنگهای بدر و خیبر و خندق و ... هم به سود اسلام تمام شد و توطئهها هم خنثی گشت، تنها روزنه امید کفار مرگ پیامبر بود چون پیش خود حساب کرده بودند که پیامبر پیر شده و فرزند پسر هم ندارد و جانشین هم تعیین نکرده، با مرگ او سر و صداها میخوابد، اما همین که دیدند در روز غدیر شخصی به نام «علی» که از هر فرزندی لایقتر است، منصوب شد، امید کفار به یأس مبدل گشت.
2- آن روز دین هم کامل شد چون در کنار قانون، حاکم آمد؛ در کنار دستور، مجری نصب شد؛ در کنار طرح، الگو معرفی شد و برای ماشین اسلام راننده معین شد. آری دین بی رهبر همچون داروی بی پزشک نمیتواند کامل باشد.
3- امروز نعمتهای الهی درباره شما مسلمانان به اتمام رسید، آری، براستی تمام نعمتها منهای نعمت رهبری ناقص است. چون رهبر است که با هدایت خود مردم را وادار میکند که نعمتهای الهی را در مسیر واقعی آن بکار برند.
4- امروز که شما دارای قانون و حاکم شدید اسلام با تمام ابعادش کامل شد و من چنین مکتبی را برای شما میپذیرم و برای شما داشتن چنین آئینی را میپسندم.حلیمه سعدیه» مادر رضاعی رسول خدا «صلی الله علیه وآله وسلم» بود. او دختری داشت به نام حره که از شیعیان و دوست داران حضرت علی «علیه اسلام» بود. در زمان پیری، وی روزی به مجلس «حجاج» رفت. حجاج به او گفت:
شنیدهام تو عقیده داری «علی بن ابیطالب علیه السلام» از صحابه برتر است؟ حره گفت: هر که این حرف را زده، دروغ گفته است. زیرا من عقیده دارم که امیر المؤمنین نه تنها بر صحابه، بلکه بر تمام پیامبران به غیر از رسول اکرم «صلی الله علیه وآله وسلم» برتری دارد.
حجاج با شنیدن این اعتراف، جسورانه فریاد زد: وای بر تو! آیا علی «علیه السلام» را از پیامبران اولوالعزم برتر میدانی؟
حره پاسخ داد: من او را برتر نمیدانم، بلکه خداوند او را بر تمام انبیا برتری داده و به این مورد در قرآن نیز گواهی داده است.
حجاج گفت: اگر بتوانی این موضوع را از قرآن اثبات نمایی نجات مییابی و گرنه دستور میدهم که در همین مجلس گردن تو را بزنند.
حره: برای اثبات حرفم حاضرم و بر این عقیده پا فشاری میکنم.
اما راجع به حضرت آدم «علیه السلام» قرآن می فرماید: چون آن حضرت به درخت ممنوعه نزدیک شد، خداوند عمل او را نپذیرفت، {و حضرت آدم را ظالم خواند.} اما خداوند در قرآن خطاب به حضرت علی «علیه السلام» میفرماید: عمل شما خانواده عصمت و طهارت مقبول درگاه پروردگار است.
در جایی دیگر می گوید که خداوند به حضرت آدم «علیه السلام» فرمود: به این درخت نزدیک نشوید. ولی حضرت آدم ترک اولی و به آن درخت نزدیک شد و از میوه آن چید، اما خداوند همه چیز دنیا را برای امیر المؤمنین حلال کرد اما حضرت به دنیا نزدیک نشد.
اما راجع به حضرت نوح «علیه السلام» خداوند در قرآن میفرماید: او دارای زن بدکار و کافر بود. در حالی که حضرت علی «علیه السلام» همسری داشت که خداوند رضای خود را در رضای او قرار داده بود.
اما درباره حضرت ابراهیم «علیه السلام» وی به خداوند عرض کرد: خداوندا به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده می کنی؟
خداوند فرمود: مگر ایمان نیاوردهای؟
حضرت ابراهیم عرض کردند: ایمان آوردهام ولی میخواهم قلبم مطمئن شود. اما امیر المومنین «علیه السلام» فرمودند: اگر پردهها عقب رود تا غیب را ببینم برای من هیچ فرقی نمیکند و به یقینم افزوده نمیگردد. یعنی حضرت امیر به قدری به قیامت ایمان دارد که گویی هر لحظه قیامت را میبینند.
اما در مورد حضرت موسی «علیه السلام» وقتی خداوند به او امر کرد که برای دعوت فرعون برود حضرت موسی گفت: میترسم مرا بکشد چون یک نفر از آنها را کشتهام.
در حالی که در آن شب که کفار تصمیم گرفتند رسول اکرم «صلی الله علیه وآله» را به قتل برسانند و چهل نفر شمشیر زن دور خانه پیغمبر جمع شده بودند، پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله» فرمود: یا علی! آیا جای من میخوابی؟
حضرت علی «علیه السلام» عرض کردند: آیا جان شما در امان خواهد بود؟
پیامبر فرمود: آری.
امیر المؤمنین عرض کردند: جان من به فدای شما و حضرت در بستر پیامبر خوابید و نترسید.
درباره حضرت عیسی «علیه السلام» در روایت داریم که حضرت مریم در عبادتگاه زندگی میکرد وقتی وضع حملش نزدیک شد ندا رسید که اینجا عبادتگاه است نه زایشگاه. در نتیجه حضرت مریم از مسجد القصی بیرون رفت و در بیابان کنار درختی وضع حمل نمود. اما وقتی مادر حضرت علی «علیه السلام» ایشان را حامله بود پرده کعبه را گرفت و خداوند را به حق مولودش قسم داد، ناگهان کعبه شکافته شد و ایشان در داخل خانه خدا که اکنون قبله مسلمانان جهان است حضرت علی «علیه السلام» را به دنیا آوردند.
به هر صورت حجاج خونخوار و ستمگر به قدری از این سخنان مبهوت شد که علاوه بر اینکه به حره آزاری نرساند بلکه به او خلعت و پاداش هم داد.
در قرآن آیهای است که فقط و فقط حضرت علی «علیه السلام» به آن عمل نموده است و هیچ کس جز ایشان به این آیه عمل نکرده، فخر رازی در تفسیرش مینویسد: از حضرت علی «علیه السلام» روایت شده که فرمودند: در کتاب خدا آیهای می باشد که عمل نکرد به آن احدی بعد از من. من یک دینار داشتم آن را به ده درهم تبدیل کردم، پیش از نجوی با پیامبر دو درهمش را صدقه دادم. پس از آن آیه نسخ شد و لذا هيچ كس به آن آيه عمل نکرد. آيه را با هم می خوانیم:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید هنگامی که خواستید با رسول خدا نجوی کنید، قبل از آن صدقه بدهید، این برای شما بهتر و پاکیزه تر است و اگر توانایی نداشته باشید خداوند غفور و رحیم است. (سوره حجرات، آيه 12)
این آیه زمانی نازل شد که گروهی از مردم، خصوصاً از اغنیا مرتباً مزاحم پیامبر میشدند و با ایشان نجوی میکردند، کاری که مایه اندوه دیگران و کسب امتیاز بی دلیل برای اینان بود بعلاوه موجب تضییع اوقات گرانبهای پیامبر «صلی الله علیه وآله وسلم» میشد. این آیه هم آزمونی برای این افراد و هم کمکی به مستمندان و وسیله مؤثری برای کم کردن مزاحمتها بود.
جالب اینکه این دستور تأثیر عجیبی گذاشت و آزمون جالبی شد و همگی جز یک نفر از دادن صدقه و نجوی خودداری کردند و او امیر المؤمنین علی «علیه السلام» بود.
اینجا بود که آنچه لازم بود روشن شود و آنچه مسلمانان باید از این دستور بفهمند و درس بگیرند معلوم شد. اما بعضی با قبول این موضوع اصرار دارند که فضیلت بودن آن را برای امیر المومنین «علیه السلام» انکار کنند، (از جمله فخر رازی) که میگوید: اگر بزرگان صحابه به این کار اقدام نکردند نیازی به آن ندیدند، یا وقت کافی نداشتند یا فکر می کردند این کار باعث ناراحتی فقرا می شود و ... .
به نظر می رسد که گویا ایشان در متن آیه بعد دقت نفرمودهاند که خداوند به عنوان سرزنش می فرماید: أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَيْكُم؛ آیا از فقر ترسیدید که قبل از نجوا صدقه ندادید و بخل کردید؟ حتی در ذیل آیه تعبیر به توبه میکند و از این جا روشن میشود که اقدام بر صدقه و نجوی با پیامبر «صلی الله علیه وآله وسلم» کار مطلوبی بوده و گرنه سرزنش و توبه نداشت.
- ازدواج آسمانی
ازدواج حضرت علی(ع) با حضرت فاطمه(ع) به فرمان خداوند، از امتیازاتی است که رسول اکرم(ص) بر آن مباهات می کرد. در این پیوند پر میمنت، فرشتگان آسمان در سرور و شادمانی، و بهشتیان به زینت و زیور آراسته شده بود.(۱)
- خطبۀ خلافت
خلافت (ظاهری) حضرت علی(ع) با ایراد اولین خطبه در مسجد مدینه پس از بیست و پنج سال سکوت آغاز شد.(۲)
- بخشش انگشتر
حضرت علی(ع) در رکوع نماز انگشتر خویش را به سائل عطا فرمودند و جبرئیل این پیام را آورد:
ای محمد! بخوان: سرپرست شما فقط خدا و رسول اوست و کسانیکه با ایمان به خدا نماز به پا داشته و در حال رکوع صدقه دادند. (مائده: 55)(۳)
- حدیث بساط
رویداد سیر فضائی حضرت علی(ع) همچون سلیمان پیغمبر در بساط با جمعی از مدینه تا غار اصحاب کهف از فضائلی است که داستان شگفت انگیز آن در کتب فریقین آمده است.(۴)
- عقد اخوّت
پیمان برادری رسول اکرم(ص) با امیر مؤمنان را مورّخین چنین آورده اند: با نزول آیۀ اخوّت(حجرات: 10) پیامبر عدّه ای از اصحاب را بنا بر درجۀ ایشان با یکدیگر برادر خواند و حضرت علی(ع) را برای خود نگه داشت و دست او را بلند نموده و فرمود: «هذا اخی فی الدنیا و الآخره.» این برادر من در دنیا و آخرت است.(۵)
- آیۀ مباهله
جریان مباهله با نصارای نجران رخدادی عظیم در تاریخ اسلام است. قرآن کریم در این باره می فرماید: «بیائید تا بخوانیم فرزندان و زنان و نفسهایمان را با یکدیگر»(آل عمران: 59) همراهی علی(ع) با پیامبر(ص) در این مباهله نهایت فضل و رتبۀ ایشان را می رساند. زیرا خداوند او را نفس و جان پیغمبر معرفی می کند.(۶)
- نزول آیۀ هل اتی
حضرت علی(ع) با سه روز روزه گرفتند و غذای خود را به مسکین و یتیم و اسیر بخشید و با آب افطار نمود، و به افتخار این ایثار، جبرئیل با ابلاغ تهنیت بر چنین اهل بیتی سورۀ هل اتی (انسان) را در شأن آن حضرت بر پیامبر نازل کرد(۷)
حضرت علی «علیه السلام» نفس پیامبر
فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ؛ پس هر کس با تو در مقام مجادله بر آید درباره حضرت عیسی علیه السلام پس از آنکه به وحی خدا از احوال او آگاه شدی بگو: بیایید ما و شما با فرزندان و زنان خود مباهله کنیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا لعن و عذاب خدا را بر هر طرف که دروغگو میباشد وارد سازیم. (سوره آل عمران، آيه61)
به گفته علامه طباطبايي در تفسیر المیزان تمام مفسرین و اهل حدیث اتفاق دارند و تاریخ هم تأیید کرده که رسول اکرم «صلوات الله عليه و آله» برای مباهله با نصاری جز علی و فاطمه و حسنین «علیهما السلام» کس دیگری را حاضر نفرمود. یعنی برای مباهله تنها به خود و علی «علیه السلام» که مصداق انفسنا بود و به امام حسن و امام حسین «علیهما السلام» که مصداق ابناءنا محسوب میشدند و به حضرت فاطمه «سلام الله علیها» که مصداق نساءنا بودند اکتفا نمودند و امتثال امر الهی را به وجود این انوار ملکوتی انجام دادند.
پس حضرت علی «علیه السلام» نفس پیامبر است و این تعبیر میرساند که حضرت علی «علیه السلام» از تمام انبیا و اوصیا به جز وجود مقدس پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله وسلم» افضل هستند.
به دنيا آمدن اميرمؤمنان، على عليهالسلام در درون خانه خدا فضيلتى است كه محدّثان شيعه
و دانشمندان علم انساب آن را در كتابهاى خود نقل كردهاند و در ميان دانشمندان اهل تسنن
گروه زيادى به اين حقيقت، تصريح و آن را يك فضيلت بىنظير خواندهاند كه به
نمونههايى اشاره مىشود:
1. محمد مالكى مىگويد:
«وُلِدَ بِمكَّةَ الْمُشَرّفَةَ داخِلَ بَيْتِ الْحَرامِ فى يَوْمِ الْجُمعَةِ الثَّالِثَ عَشَرَ مِنْ شَهْرِاللّهِ رَجَبِ سَنَةِ
ثَلاثينَ مِنْ عامِ الْفيلِ... وَلَمْ يُولَدْ فِى الْبَيْتِ الْحَرامِ قَبْلَهُ اَحَدٌ سِواهُ، وَهِىَ فَضيلَةٌ خَصَّهُ اللّه تَعالى
بِها اِجْلالاً لَهُ وَاِعْلاءً لَمَرْتَبَتِهِ وَاِظْهارا لِكَرامَتِهِ؛ على در داخل خانه خدا در مكه، روز جمعه
سيزدهم ماه خدا، رجب سال سى از عامالفيل به دنيا آمد... قبل از او كسى در داخل خانه
خدا به دنيا نيامده بود و اين ولادت فضيلتى است كه خداى بلند مرتبه على عليهالسلام را به
آن اختصاص داده است، براى تجليل او و بالا بردن مرتبه او و آشكار نمودن كرامت و
بزرگوارى او».
2. حاكم نيشابورى مىگويد:
«ولادت على در داخل كعبه به طور تواتر به ما رسيده است.»
3. آلوسى بغدادى صاحب تفسير مىگويد:
«تولد على در كعبه در ميان ملل جهان مشهور
و معروف است. تاكنون كسى به اين فضيلت دست نيافته است.»
و ديگر دانشمندان اهل سنّت نيز به اين مسئله معترف مىباشند. امّا در منابع شيعه روايات
فراوانى در اين زمينه داريم كه به يكى از آنها اشاره مىشود:
سعيد بن جبير از يزيد بن قعنب نقل نموده كه من با عباس بن عبدالمطلب و گروهى از
فرزندان عبدالعزّى در مقابل خانه خدا نشسته بوديم كه ناگهان فاطمه دختر اسد مادر
اميرالمؤمنين كه نه ماهه باردار بود و درد زايمان او را گرفته بود، ظاهر شد، «فَقالَتْ رَبِّ
اِنّى مُؤمِنَةٌ بِكَ وَبِما جاءَ مِنْ عِنْدِكَ مِنْ رُسُلٍ وَكُتُبٍ، وَاِنّى مُصَدّقَةٌ بِكَلامِ جَدّى اِبْراهِيْمَ الخَليلِ،
وَاِنّهُ بَنى الْبَيْتَ العَتيقَ فَبِحَقِّ الّذى بَنى هذَا الْبَيْتَ وَبِحَقِّ الْمَوْلُودِ الَّذى فِى بَطْنى لمّا يَسَّرْتَ
عَلَىَّ وِلادَتى؛ پس فاطمه گفت: پروردگارا! به تو و پيامبران و كتابهايى كه از طرف تو
نازل شدهاند، ايمان دارم و سخن جدّم ابراهيم خليل را تصديق مىكنم؛ او كه اين خانه عتيق
را بنا كرد. پس به حق آن كسى كه اين خانه را ساخت، و به حق كودكى كه در رحم دارم،
ولادت اين كودك را بر من آسان فرما!»
يزيد بن قعنب مىگويد:
ما ديديم كه خانه خدا از پشت شكافته شد (محل مستجار) و فاطمه داخل خانه شد و ما ديگر
او را نديديم، و ديوار دوباره به حال اوّل برگشت، به ذهن ما رسيد كه قفل در خانه خدا را
باز كنيم، ولى باز نشد، «فَعَلِمْنا اَنَّ ذلِكَ اَمْرٌ مِنَ اَمْرِ اللّهِ عَزّوجَلّ؛ پس دانستيم كه اين مسئله
كارى است از طرف خداى عزيز و جليل».
چند روز اين مادر و كودك در درون خانه خدا مىمانند. راستى در اين چند روز مادر چه
خورده و چه نوشيده؟ و ديگر نيازهاى خويش را چگونه برآورده نموده
اگر كمترين دقت و تأمّلى در اين مسائل انجام گيرد، بىگمان به فضيلت والاى اين نوزاد و
مادر مىتوان پى برد كه چگونه معجزات متعددى به احترام آن دو انجام مىگيرد؛ شكافته
شدن ديوار خانه خدا و به هم آمدن آن، ماندن چهار روز در درون خانه، پاك بودن نوزاد از
آلودگى زايمان وگر نه در درون خانه خدا راه نمىيافت، استفاده از غذاى بهشتى و...! خوب
است در ادامه گزارش را از زبان فاطمه بنت اسد بشنويم:
وقتى از خانه بيرون آمد، گفت:
«اِنّى فُضِّلْتُ عَلى مَنْ تَقَدَّمَنى مِنَ النِّساءِ لاَِنَّ آسِيَةَ بِنْتَ مُزاحِمٍ عَبَدَتِ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ سِرّا فِى
مَوْضِعٍ لايُحِبُّ اَنْ يَعْبُدَاللّهَ فِيهِ اِلاّ اضْطِرارا، وَاِنَّ مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْران هَزَّتِ النَّخْلَةَ الْيابِسَةَ بِيَدِها
حَتّى اَكَلَتْ مِنْها رُطَبا جَنيّا، وَاِنّى دَخَلْتُ بَيْتَ اللّهِ الْحَرامَ فَاَكَلْتُ مِنْ ثِمارِ اَلجَنَّةِ
وَاَوْراقِها[ارزاقها]؛ به راستى من بر زنهاى پيش از خود برترى يافتم؛ زيرا آسية دختر
مزاحم (همسر فرعون) خدا را پنهانى در جايى عبادت كرد كه دوست نمىداشت در آن مكان
(يعنى كاخ فرعون) خدا را عبادت كند، مگر در حال ناچارى. و به راستى مريم دختر
عمران درخت خشك خرما را با دستش تكان داد تا رطب تازهاى از آن بخورد، ولى من
داخل خانه خدا شدم و از ميوههاى بهشتى و ورقها (يا روزيها)ى آن استفاده بردم.»
مراسم نامگذارى
مولود نورانى كه در درون خانه خدا به دنيا آمده و چهار شبانه روز از او و مادرش با غذاى
بهشتى پذيرايى شده، براى نامگذاريش نيز خداى خانه بايد تصميم بگيرد، نه پدر و مادر و
يا پدربزرگ و مادربزرگ. و چنين هم شد، خداوند منّت خويش را بر او كامل نمود و با
جملاتى از عالم غيب به گوش فاطمه مادر نوزاد رساند كه او را چه نام نهد.
فاطمه بنت اسد مىگويد:
«فَلمّا اَردْتُ اَنْ اَخْرُجَ هَتَفَ بى هاتِفٌ يا فاطِمَةُ سَمّيهِ عَليّا فَهُوَ عَلِىٌ وَاللّهُ الْعَلِىُّ الاَْعْلى يَقُوْلُ:
اِنّى شقَقْتُ اِسْمَهُ مِنْ اِسْمى وَاَدّبْتُهُ باَدَبى وَوَقَفْتُهُ عَلى غامِضِ عِلْمى وَهُوَ الَّذى... يُؤذِّنُ فَوْقَ
ظَهْرِ بَيْتى وَيُقَدِّسُنى وَيُمَجِّدُنى فَطُوبى لِمَنْ اَحَبَّهُ واَطاعَهُ وَوَيْلٌ لِمَنْ اَبْغَضَهُ وَعَصاهُ؛ پس
هنگامى كه خواستم [از كعبه] خارج شوم، هاتفى [از غيب] مرا ندا داد: اى فاطمه [او را]
به نام على نامگذارى كن! پس او على است و خداى علىّ اَعْلى است كه مىگويد: به
راستى، اسم او را از اسم خودم جدا ساختم و او را به ادب خود پرورش دادم و او را بر
پيچيدگيهاى علم خود آگاه ساختم و او كسى است كه... بر بام خانه من اذان خواهد گفت و
مرا تقديس و تمجيد خواهد نمود. پس خوش به حال كسى كه او را دوست بدارد و اطاعتش
كند و واى بر كسى كه او را دشمن بدارد و نافرمانى كند.»
آن گاه فاطمه بنت اسد روى به خانه نهاد. شخصى به سرعت خود را به ابوطالب و خانواده
او رساند و بشارت ولادت على عليهالسلام را داد. همه خانواده كه در پيشاپيش آنها محمد
مصطفى صلىالله عليه وآله قرار داشت، به استقبال فاطمه و نوزادش آمدند، محمد مصطفى
صلىالله عليه وآله نوزاد را در بغل گرفت و زبان خويش را در دهان او قرار داد و اذان و
اقامه در گوش او خواند. آن گاه ابوطالب شتران زيادى را به عنوان وليمه اين نوزاد قربانى
نمود و تمام مردم را نيز دعوت نمود؛ به اين صورت كه اوّل هفت بار خانه خدا را طواف
نمايند، آن گاه داخل خانه ابوطالب روند و بر على عليهالسلام سلام نمايند.
راز ولادت
آنچه مهم و ضرورى است كه جامعه اسلامى، اعم از شيعه و سنى به آن توجه نمايند، راز
و فلسفه اين ولادت در درون خانه خداوند و كعبه است. مريم با آن عظمت كه به تصريح
قرآن معصومه است و فرزند او از پيامبران اولوالعزم بود، وقتى درد زايمان او فرا
مىرسد، به او دستور داده مىشود كه محراب و عبادتگاه را ترك گويد و به نقطه دوردستى
پناه برد؛ چرا كه اينجا عبادتگاه است، نه زايشگاه؛ ولى فاطمه بنت اسد را به درون
مقدسترين عبادتگاه، يعنى كعبه فرا مىخوانند و با معجزه ديوار شكافته مىشود و در برخى
منابع آمده كه به فاطمه بنت اسد الهام شد كه وارد خانه كعبه گردد.
نوع دانشمندان اهل سنّت اين جريان را فقط يك فضيلت بىهدف براى على عليهالسلام
مىدانند و بس؛ ولى در لابهلاى روايات شيعه جملات و نكاتى به چشم مىخورد كه نشان
از يك راز بزرگ و هدف والا دارد؛ يعنى اين گونه نيست كه تولّد حضرت در درون خانه
خدا يك حادثه استثنايىِ بدون هدف و فلسفه باشد و خداوند از آن هيچ منظورى جز بيان
شرافت و فضيلت على عليهالسلام نداشته باشد، بلكه مطلب عميقتر از آن است و در پشت پرده اين حادثه، اسرارى نهفته است كه با دقّت و توجّه مىتوان به آن رسيد.قرآن میفرماید ان الانسان لفی خسرا 49 یعنی ابوبکر 27+22 عمر = 49 بفاسد ترینی 49-46= 3 انگل ابوبکر عمر و عثمان تبجد آیه 22 سجده 1202 ابد ابوبکر و عمر و عثمان 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 من دندانپزشک نیستم ولی دهنه وهابیت را سروییس کردم به ابجد قرآنی ظالم 971 منهای 430 مقصر = 541 ابجد ابوبکر و عمر 541 مقصر 430+ 541 عمرعرعر =971 ظالم به دست میآید مقصر430 +231 ابوبکر = 661 عثمان در میآید = ابوبکر و عمر به ابجد 541- 231 ابوکر = 310 عمردر میآید و ابجد سه خليفه 1202 - 661 عثمان= 541 ابوبکر و عمردر میآید و عثمان 661 + 310 عمر 971 ظالم بدست ميآيدابوبکر = 1202 ابجد ابوبکر عمر و عثمان 1202-231 ابوبکر = 971 ظالم +231ابوبکر = 1202 اجد سه خلیفه به ابجد کلمه ظالمه 976 – 310 عمر =666 علامت شيطان پرستان ظالم 971-310 عمر =661 عثمان – 231 ابوبکر =430 مقصر اصلي دين ابوبکر عمر و عثمان ميباشند عثمان 661 -231 ابوبکر =430 مقصر به دست ميآيد عثمان 661-430= 231 ابوبکر به دست ميآيد مفسديه 199 به ابجد199 مفسديه + ابوبکر 231= 430 مقصر430 -971 ظالم =541 ابوبکر و عمر ظالم 971- 231 ابوبکر =مقصر عمر 430 مقصر +عمر 310= 740- عمر 310= 430 مقصر ای آنکه زحق میطلبی راه نجات بر محمد و علی و آل او صلواتبه ابجد 92 جانبازان شهدای زنده آخر الزمانند 92محمد به ابجد 92 حدیث 46 لا اله الا الله 46 محمد 20+26 علی = 46+46 محمد = 92 ابجد کبیر محمد 92+18 ذلحجه غدیر خم = 110 مولای عالم فقط و فقط علیست ذکر و یاد علی در هر جا که ذکر محمد است مثبت در مثبتی28مثبتی +18موثبت=46 = لا اله الا الله46 محمد 20+26 علی= 46 +46= 92 ابجد کبیر محمد 92 +18 مثبت غدیر خم 18 ذلحجه = 110 مولاء و مقتدای عالم علیست
.نظر علمای شیعه در مورد استحباب شهادت ثالثه «أشهد أن علیا ولی الله»:ذکر و یاد علی در هر جا که ذکر محمد است مثبت در مثبتی مثبت 28مثبتی +18موثبت=46 = لا اله الا الله46 محمد 20+26 علی= 46 +46= 92 ابجد کبیر محمد 92 +18 مثبت غدیر خم 18 ذلحجه = 110 مولاء و مقتدای عالم علیست شهادت به ولایت علی و اشهد ان قائمنا حجت الله قائم آل محمد در اذان واجب است سلمان فارسی اینطور اذان میگفت یاران نزد رسول گفتند سلمان درست اذان میگوید پیامبر فرمود مگر در غدیر خم نگفتم هر که من مولای اویم علی مولای اوست در غدیر خم خداوند دوستش را از دشمنانش جدا نمود و دشمنان ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کرده و بیعت شکستند به ابجد قرآنی بیعت شکنانی 49 یعنی ابوبکر 27+22 عمر = 49 بامنفی27 ابوبکر 27 منفیئینه 49 منفکیینه قرآن میفرماید ان الانسان لفی خسرا 49 یعنی ابوبکر 27+22 عمر = 49 بفاسد ترینی 49-46= 3 انگل ابوبکر عمر و عثمان ابجد آیه 22 سجده 1202 ابجد ابوبکر و عمر و عثمان 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 من دندانپزشک نیستم ولی دهنه وهابیت را سروییس کردم به ابجد قرآنی ظالم 971 منهای 430 مقصر = 541 ابجد ابوبکر و عمر 541 مقصر 430+ 541 عمرعرعر =971 ظالم به دست میآید مقصر430 +231 ابوبکر = 661 عثمان در میآید = ابوبکر و عمر به ابجد 541- 231 ابوکر = 310 عمردر میآید و ابجد سه خليفه 1202 منهای - 661 عثمان= 541 ابوبکر و عمردر میآید و عثمان 661 + 310 عمر 971 ظالم بدست ميآيدابوبکر = 1202 منهای 231 ابوبکر = 971 ظالم به دست میآید ابجد ابوبکر عمر و عثمان به ابجد کلمه ظالمه 976 – 310 عمر =666 علامت شيطان پرستان ظالم 971 - 310 عمر =661 عثمان – 231 ابوبکر =430 مقصر اصلي دين ابوبکر عمر و عثمان ميباشند عثمان 661 -231 ابوبکر =430 مقصر به دست ميآيد عثمان 661-430= 231 ابوبکر به دست ميآيد مفسديه 199 به ابجد199 مفسديه + ابوبکر 231= 430 مقصر430 -971 ظالم =541 ابوبکر و عمر ظالم 971- 231 ابوبکر =مقصر عمر 430 مقصر +عمر 310= 740- عمر 310= 430 مقصر ای آنکه زحق میطلبی راه نجات بر محمد و علی و آل او صلواتبه ابجد 92 جانبازان شهدای زنده آخر الزمانند 92محمد به ابجد 92 حدیث 46 لا اله الا الله 46 محمد 20+26 علی = 46+46 محمد = 92 ابجد کبیر محمد 92+18 ذلحجه غدیر خم = 110 مولای عالم فقط و فقط علیست ذکر و یاد علی در هر جا که ذکر محمد است مثبت در مثبتی28مثبتی +18موثبت=46 = لا اله الا الله46 محمد 20+26 علی= 46 +46= 92 ابجد کبیر محمد 92 +18 مثبت غدیر خم 18 ذلحجه = 110 مولاء و مقتدای عالم علیستای آنکه زحق میطلبی راه نجات بر محمد و علی و آل او صلواتبه ابجد 92 جانبازان شهدای زنده آخر الزمانند 92محمد به ابجد 92 حدیث 46 لا اله الا الله 46 محمد 20+26 علی = 46+46 محمد = 92 ابجد کبیر محمد 92+18 ذلحجه غدیر خم = 110 مولای عالم فقط و فقط علیست ذکر و یاد علی در هر جا که ذکر محمد است مثبت در مثبتی28مثبتی +18موثبت=46 = لا اله الا الله46 محمد 20+26 علی= 46 +46= 92 ابجد کبیر محمد 92 +18 مثبت غدیر خم 18 ذلحجه = 110 مولاء و مقتدای عالم علیست