«بايد مؤدب بود»و زیاد نخندید خنده زیاد انسان را از یاد خدا غافل میکند و قهقه کلام شیطان است
«بايد مؤدب بود»
يكى از طلاب اصفهانى نقل مى كند:
با عده اى از رفقاى طلبه عازم سفر به قم شديم. تمام راه سفر را به شوخى و خنده گذرانديم. شب را نيز در قم به استراحت پرداختيم، البته با شوخى و خنده كه خنده هاى ما از حدّ معمول گذشت و به حدّ قهقه رسيد.
صبح خدمت حضرت آية الله العظمى شيرازى رسيديم. ايشان ما را به اخلاق، تقوا، خدمت به مردم و تقويت زبان و قلم براى ترويج فرهنگ اهل بيت (عليهم السلام) سفارش نمودند. آن گاه چند ثانيه اى تأمل نمودند (كه متوجه شديم قصد بيان مطلب مهمى را دارند) و بعد فرمودند: در مشهد شخصى بود به نام شيخ حسن على نخودكى كه از تاريخ فوت خود خبر دادند. همه جمع شدند. علما نيز حاضر شدند و ديدند ايشان در حال احتضار، سخت جان مى دهد، يكى از علما با تعجب پرسيد: شما ديگر چرا چنين جان مى دهيد؟
ايشان گفته بودند: «الآن ملائك اينجا حاضرند و من، همين مطلب را از آنان پرسيدم در جواب گفتند: شما در حريم مشهد الرضا (عليه السلام) دو مرتبه بلند خنديده ايد كه اين رفتار از شما سزاوار نبوده است.
وقتى معظم له اين حكايت را نقل كردند همه ما به ياد خنده هاى در بين راه و شب گذشته خود افتاديم و بسيار شرمنده شديم.
هنگام مرخص شدن، اين سؤال در ذهن همه ما نقش بسته بود كه چگونه شد ايشان در بين فرمايشات خود حكايت شيخ حسن على را نقل كردند، در حالى كه اين حكايت ربطى به صحبت هاى ديگر ايشان نداشت(6).
«مبارزات»
مرحوم آية الله شيرازى – قدس سره الشريف – در مبارزه با طاغوت و طاغوتيان، سابقه اى بس طولانى داشت. رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آية الله خامنه اى – مد ظله العالى – در پيام تسليت به مناسبت رحلت ايشان مى فرمايند:
آن عالم بزرگوار سال هاى متمادى از عمر خويش را در عراق و ايران صرف جهاد فرهنگى و سياسى براى اعتلاى كلمه اسلام و ترويج مكتب اهل بيت (عليهم السلام) نمود و زحمات فراوانى را تحمل كردند. تأليفات متعدد ايشان در علوم اسلامى و مبارزه با صهيونيزم و استكبار، متضمن مجموعه بزرگى از معارف دينى و سياسى است و سعى مشكور، مجاهدت مقبولى در راه خداوند متعال است ان شاء الله.(7)
حجة الاسلام شيخ جمال وكيل (دام عزه) دبير كل حركت وفاق اسلامى در عراق مى گويد: سابقه مبارزه اى ايشان با صهيونيزم و نيز حمايت همه جانبه از مردم مظلوم فلسطين به بيش از چهل سال قبل باز مى گردد ايشان نخستين مرجعى بود كه در كربلا مبادرت به ايجاد بازار مشترك نمود كه درآمد آن به كمك به مردم فلسطين اختصاص مى يافت(8).
آن بزرگوار ده ها حركت جهادى و آزادى خواهانه را عليه حزب بعث و نظام هاى فاسد حاكم بر عراق و نيز صهيونيزم بين الملل و استكبار جهانى پايه گذارى كرد و حزب بعث عراق او را غياباً به اعدام محكوم و حكم مذكور را در روزنامه الثوره به چاپ رساند و لذا ايشان مجبور به ترك عراق و اقامت هشت ساله در كويت و سپس هجرت به ايران شد.
«آرامش روح»
حجت الاسلام حاج شيخ حامد نواب (دامت توفيقاته) داماد معظم آيت الله حاج سيد رضا شيرازى (دامت بركاته) فرزند ارشد مرحوم شيرازى (قدس سره الشريف) نقل مىكند:
شنيدم هنگامى كه مرحوم آقا در كويت تشريف داشتند، خبر غارت منزل و تمام وسايل آيت الله العظمى شيرازى توسط حكومت بعث عراق، به كويت رسيد.
نوعى تحير در ميان دوستان آقا به وجود آمد كه چگونه اين خبر را به آقاى شيرازى برسانند.
تصميم گرفته شد خطيب حسينى آيت الله حاج سيد مرتضى قزوينى (دامت بركاته) با مقدماتى موضوع را به استحضار آقا برساند.
وقتى ايشان خدمت آقا مىرسند مىگويند: حكومت بعث همواره، كارش قتل و زندان است و از اين قبيل صحبت ها مىكنند، تا زمينه را براى بيان خبر مورد نظر آماده كنند.
آقا به او مىفرمايند: آقا سيد مرتضى چه مىخواهى بگويى؟
شايد مىخواهى بگويى حزب بعث خانه و مايملك ما را در عراق مصادره كرده؟ ايشان مىگويند شما مىدانستيد؟!
آقا با خون سردى مىفرمايد: آقا سيد مرتضى! اگر تمام سرزمين عراق در ملك من باشد و يك شبه حزب بعث همه را مصادر كند پيش من به اندازه يك حبه قند ارزش ندارد و اگر هر شب، مثلاً ساعت 10 مىخوابيدم، شبى كه چنين خبرى به من برسد حتى پنج دقيقه هم به اين علت خوابم به تأخير نمىافتد(9).
حضرت آية الله سيد صادق شيرازى دامت بركاته:
مرحوم اخوى به يك مناسبتى درباره قضيه تشرفى كه در مسجد سهله بر ايشان حاصل شده بود نقل فرمودند كه: «حضرت ولى عصر (عليه السلام) به من امر فرمودند كه بنويس، تأليف كن».
او پس از فرمان ملوكانه مولايش حضرت ولى عصر (عليه السلام) در مسجد سهله كه فرمود: "بنويس" بيش از هزار و سيصد كتاب نوشت كه تنها يك عنوان از اين كتاب ها كه دائرة المعارف فقهى اوست بالغ بر يكصد و پنجاه جلد است و او آن قدر نوشت تا انگشتان دستش از كار افتاد و در اواخر عمر بوسيله ضبط صوت مطالب ضبط و سپس از نوار پياده مى شد.
« تشرفات»
حضرت آية الله العظمى سيد محمد شيرازى – اعلى الله مقامه الشريف – تشرفاتى مكتوم و ناگفته به محضر مقدس حضرت ولى الله الاعظم (عجل الله تعالى فرجه الشريف) داشته اند كه سه إلى چهار موارد از آن ها را برادر مكرم ايشان حضرت آية الله حاج سيد صادق شيرازى – دامت بركاته – در يك سخنرانى در جمع بستگان و نزديكان اظهار مى دارند. ايشان فرموده اند: اجمالاً ايشان سه بار خدمت حضرت بقية الله (أرواحنا فداه) رسيده اند كه فرمودند نمى خواهند مطلب گفته شود، البته شايد بيش از اين سه مورد هم بوده باشد، اما سه بارش را من مى دانم.
مرتبه اول، سالى بود كه قبل از ازدواجشان، چهل شب چهارشنبه، مسجد سهله مى رفتند و خيلى هم به سختى اين كار را انجام مى دادند، يك بار چشم درد عجيبى گرفته بودند كه در عمرشان سابقه نداشت، زمستان سردى هم بود و ماشين هم گير نمى آمد و بعد هم هر كس از ايشان پرسيد قضيه چه بود، چيزى نگفتند و فقط وقتى بعضى خيلى فشار آوردند، ايشان فرمودند به آقا (پدر مرحومشان آية الله العظمى ميرزا مهدى شيرازى – قدس سره الشريف -) گفته ام و به ديگرى هم بنا ندارم بگويم.
آنها آمدند به مرحوم آقا فشار آوردند و ايشان هم به چند نفرى گفتند و فرمودند: آن چيزى كه آقا محمد مى خواسته به دست آورده و ديده است؛ بيش از اين هم چيزى نگفتند.
من هم از اين قضيه اطلاع نداشتم، بعد از فوت مرحوم پدرم، مرحوم اخوى به يك مناسبتى نقل فرمودند:
«حضرت ولى عصر (عجل الله تعالى فرجه الشريف) به من امر فرمودند كه بنويس، تأليف كن».
در آن وقت ايشان شبانه روز 24 ساعت درس و تدريس و مباحثه داشتند. يك دفعه همه را قطع كردند – كه حوزه كربلا يك شكستى در اين جهت خورد – و مشغول نوشتن شدند.
«ما پشتيبان شما هستيم»
مرتبه دوم در سرداب مطهر سامرا بود. يك مدتى حرم مطهر سامرا غريب شد و شيعيان كمتر به زيارت مى رفتند چون مشكل بود؛
مرحوم برادرم – خدا رحمتشان كند – ماه رمضان يك برنامه راه انداختند و تشويق كردند كه بعد از نماز ظهر و عصر كه روزه ها باطل نشود، يك روز كه با اين ماشين ها به سامرا رفته بوديم، من در خدمت مرحوم برادرم رفتيم سرداب مطهر حضرت (صلوات الله وسلامه عليه)، چرا كه درب سرداب را مى بستند اما حرم تا صبح باز بود.
آن موقع نماز مغرب را مرحوم برادرم، در صحن حضرت هادى (عليه السلام) اقامه مى كردند و بعد از افطار بر مى گشتند، موقع غروب كه به سرداب رفته بوديم، شايد دو سه نفرى بيشتر در آن جا نبودند و همه براى اقامه نماز رفته بودند و مرحوم برادرم هم فرمودند شما برويد، من مى آيم.
من احتمال دادم مسأله اى در كار باشد، لذا بالا آمدم و منتظر شدم چند دقيقه بعد ايشان از سرداب بالا آمدند، حالشان خيلى متغير و غير طبيعى بود و موقع نماز هم صداى ايشان، صداى معمولى و صاف نبود، با اين كه در بقيه اوقات حتى تا آخر عمر صداى ايشان صاف بود اما آن شب صدايشان طور ديگرى بود.
به ايشان گفتند چيزى شده؟ كسالتى داريد؟ فرمودند: نه، من هم پرسيدم چيزى شده؟ فرمودند: نه (آن موقع، زمانى بود كه بعثى ها قصد جان ما را كرده بودند و همه ما به اعدام تهديد شده بوديم، عده اى را گرفته و در حبس بودند و خلاصه هر لحظه، ممكن بود عليه ما كارى كنند).
ما در چنين وضعيتى به سر مى برديم. بعدها ايشان به مناسبتى قضيه آن شب را ذكر فرمودند كه حضرت مهدى (أرواحنا فداه) فرمودند: شما كار خودتان را بكنيد، ما هم پشتيبان شما هستيم و بلايى سرتان نمى آيد.
مرتبه سوم، كنار درياى كويت بود كه مرحوم برادرم شب ها مى رفتند كنار دريا قدم مى زدند، نيم ساعت، گاهى دو ساعت و بعضى اشخاص هم كه آن جا حضور داشتند در خدمتشان مى رفتند، هم راه مى رفتند، هم صحبت مى كردند.
ايشان فرمودند: وقتى كنار دريا قدم مى زديم و جوانى كنار من بود، يك دفعه ديدم حضرت ولى عصر (أرواحنا فداه) اين طرفم تشريف دارند و دارند فرمايشى مى فرمايند و ديدم آن جوان هم متوجه نيست و همين طور صحبت مى كند.
حضرت فرمودند: كارهايتان را، همين كارهايى كه مى كنيد ادامه بدهيد، هيچ طورى نمى شود. (در آن موقع حسودان و مخالفين پشت سر ايشان خيلى حرف مى زدند).
«هميشه به فكر شما بوده و خواهيم بود»
قضيه ديگرى كه همه مى دانند، اين بود كه فرمودند: در قضيه اى (مشكلى كه متوجه ايشان شده بود) يك شب خيلى بر من سخت گذشت، به حضرت عرض كردم: آقا بنا نبود كه اين طور شود، ايشان فرمودند: يك دفعه ديدم حضرت از كنارم رد شدند و فرمودند: «ما به فكر شما بوده وهستيم وخواهيم بود».(پايان سخنان حضرت آية الله العظمى سيد صادق شيرازى دامت بركاته).
«از آن بسته خيلى مراقبت كنيد»
يكى از افراد مورد وثوق بيت معظم له نقل مى كند:
من بعضى از شب هاى چهارشنبه به خدمت آقا مشرف مى شدم، يك شب فردى را كه از شهرستان خودمان بود، در آن جا ديدم و ايشان مرا شناخت و از من آدرس گرفت.
پس از چند ماهى، من مجدداً آمدم خدمت آقا مشرف شدم و به خاطر بعضى از مشكلات تصميم داشتم فعلاً خدمتشان نروم، اما سه شب بعد در عالَم خواب (به جان آن عزيزى كه حضرت آية الله شيرازى افتخار خدمت به او را دارد) به من فرمودند: برو و آن جا را ترك مكن.
پس از آن قضيه، ديگر همه هفته مشرف مى شدم و يك خاطره جالب اين است كه در همان ايام، همان شخص كه يك شب من در خدمت آقا او را ديده بودم، طبق آدرسى كه به او داده بودم به منزل ما آمد و گفت: «شما هنوز شب هاى چهارشنبه به مسجد جمكران مى رويد؟».
عرض كردم: «بلى» گفت: «هنوز هم به محضر آية الله العظمى شيرازى مى رسيد؟»
گفتم: «بلى» گفت: «زحمتى دارم آيا شما قبول مىكنى؟»
گفتم: «افتخار است» گفت: «روز سه شنبه ساعت يك بعد از ظهر خدمت مى رسم» و خداحافظى كرد و رفت.
روز سه شنبه آمد و يك بسته كوچك به من داد و فرمود: اين را خدمت آقا بدهيد. همين كه آن را در جيب بغلم قرار دادم فرمود: خيلى مواظب آن باشيد و رفت سوار ماشين شد.
همين كه آمد حركت كند باز به من گفت: حاج آقا خيلى از اين بسته مراقبت شود و رفت آخر كوچه دور بزند و همين كه برگشت از جلوى من رد شود، براى بار سوم گفت: «از آن بسته خيلى مراقبت كنيد». من وقتى خدمت آن مرجع بزرگ رسيدم و خواستند آن بسته را باز كنند، چون برچسب رويش بود نتوانستند باز كنند؛ من باز كردم ديدم داخل آن 2 بسته صدتايى چك هاى مسافرتى پانصد هزار تومانى قرار دارد.
ايشان يكى را برداشتند و صفرهاى آن را شمردند متوجه شدند كه شش صفر دارد و همه دويست برگه همين طور است كه جمع آن صد ميليون تومان مى شود.
يك مرتبه ديدم اشك از چشمانشان سرازير شد، رنگ چهره شان تغيير كرد و آن قدر اشك ريختند كه محاسن و لباس هاى مباركشان تر شد، حالتى پيدا كردند كه من خيلى ترسيدم و نگران حالشان شدم.
زير لب سخن مى گفتند، خوب گوش دادم متوجه شدم كه با آقا صحبت مى كنند و از آقا صاحب الزمان (عليه السلام) تشكر مى كنند و عرضه مى دارند: «آقا ازت ممنونم، آبرويم را حفظ كردى».
بعد از ساعتى كه به حال طبيعى برگشتند، فرمودند: دو سه شب و روز است كه خدمت آقا عرض مى كنم، آقا جان شهريه داخل و خارج، زمين مانده است، برسانيد و آبروى مرا حفظ فرماييد، حالا مشاهده مى كنيد كه از ناحيه آقا و مولايم رسيده و نگذاشتند در اين وضعيت بمانم.
«عصر غيبت پذيرش اين خوبان را ندارد»
چراغ هاى هدايت از سوى پروردگار براى افراد بشر در همه زمان ها روشن و استوار بوده و خواهد بود اما تاريخ نشان داده است، پذيرش خوبى از اين چراغ هاى هدايت و انسانيت صورت نگرفته و آنها بسان گنج هاى دست نخورده به ديار باقى شتافتند.
مرحوم آية الله العظمى شيرازى (قدس سره الشريف) نيز چنين بود و عصر غيبت او را نشناخت و قدر او را ندانست؛ جناب حجة الاسلام والمسلمين حاج سيد باقر فالى – دامت بركاته – داماد معظم له نقل مى كند:
روزى مرجع عالى قدر و فقيه اهل بيت (عليهم السلام) حضرت آية الله العظمى "سيد شهاب الدين مرعشى نجفى – قدس سره الشريف –" براى ديدن آية الله العظمى شيرازى – اعلى الله مقامه – به منزل ايشان آمده بودند، هنگامى كه از اتاق ملاقات خارج شدند، ديدم اشك در چشمان مرحوم آية الله العظمى مرعشى نجفى حلقه زده است. حجب و حيا مانع از آن شد كه علت را جويا شوم، اما خود ايشان خطاب به من فرمودند: « مى دانيد چرا گريه مى كنم؟» عرض كردم: « نه»
فرمودند: « تأسف من براى اين است كه شيعيان و مسلمانان، دويست سال ديگر مى فهمند كه حاج آقا محمد چه مى گويند و متأسفانه ما بعد از مرگ بزرگان آنان را مى شناسيم(10)».
«آمدم تا دلم باز شود»
هم چنين حجة الاسلام حاج شيخ محمد على آخوند – دامت بركاته – نقل مى كند: روزى با چند نفر از رفقا، به زيارت حضرت آية الله العظمى شيرازى – قدس سره الشريف – رفتيم بعد از چند دقيقه اى كه خدمتشان بوديم، به ايشان خبر دادند كه حضرت آية الله العظمى مرعشى – قدس سره الشريف – به ديدن شما آمده اند.
حضرت آية الله شيرازى به استقبال ايشان رفته و گفتند: «آقا چرا شما زحمت كشيديد؟ من خودم به ديدن شما مى آمدم».
حضرت آية الله العظمى مرعشى نجفى – قدس سره الشريف – گفتند: «دلم گرفته بود، به ديدن شما آمدم تا دلم باز شود(11)».
« رحلت»
سرانجام عالِمى مجاهد، فقيهى وارسته، پدرى دلسوز براى شيعه امينى با اخلاص براى مولايش حضرت ولى عصر (أرواحنا فداه) در آغاز ماه شوال المكرم سال 1422 مطابق با آذر ماه يك هزار و سيصد و هشتاد هجرى شمسى در حالى كه دو ساعت بعد از نيمه شب قلم به دست گرفته و مشغول نوشتن كتابى در وصف بانوى دو عالَم حضرت فاطمه زهرا – عليها السلام – بود، درست پس از پايان مقدمه كتاب، سر در دامن پر مهر مادر مظلومه اش فاطمه زهرا – عليها السلام – گذاشت و چشم از دنياى تيره عصر غيبت بست تا شاهد حضور در كنار اجداد طاهرينش و استفاده از محضر مبارك آنان باشد.
مزار آن مرحوم در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه – عليها السلام – و در مسير عبور زائران آن بانوى مخدره و در كنار مرقد برادر شهيدش آية الله سيد حسن شيرازى قرار دارد.
روحش شاد و يادش گرامى باد.
قال رسوالله صلی الله علیک کلمه لا اله الا الله حسنی فمن دخله حسنی آمن من عذابی ابجد این بیت یاعلی 121 دوش نبی حیدر است وارث پیغبر است 121 یا علی 121 بر حقترین مکتب اسلام تشیع میباشد 121 نتیجه میگیریم به ابجدآیه 31 بقره تعالیم اسماء شریف به آدم اسامی 14 معصوم (ع) بعشق صفا 31 قرآن ناطق 31 کلام حق 31 جان پیامبر31 فرشته ها 31 یعنی 14 معصوم +12 امام +5 تن آل عباء = 31 میباشد معرفی 12 امام و 14 معصوم و 5 تن در کتب پیامبران گذشته زیاد به کلام حق31 سفارش شده منظور خانواده محترم پیامبر اسلام 14 معصوم بوده است کلام حق 31 منظورمن از کعبه و بتخانه تو ایی تو آیه 31 بقره تعلیم اسماء شریف به حضرت آدم آیه 31اگر کسی نفهمه واقعا که بقره آیه 31 . و31 فرشته ها31 امامان 12+ 14 معصوم+5تن=31 +5تن = 46 لا اله الا الله 46 یعنی علی 26 + 20محمد =46خانواده کثاء محمد 20+26 علی = 46 لا اله الا الله 46بسم الله نوره46 آیه موباهلها46 قرآنه ناطقی 46 لا اله الا الله46+31 جمع ائمه = 77آیه
برادران در سوره بقره تمام این اعداد را در آیه های سوره بقره ببینید مثال5و 12و 14 و 19 و 23 و 26 آیه 31 آیه 46 آیه 77و 92 آیه 110و آیه 202 به ذات کبریا قسم به مهدیو علی رسم به ابجد کبیر محمد 92 + علی 110 = 202 یک آیه در قرآن بیشتر نیست و آن علیست جانشینه پیامبر تنها یکیست و آن علیست
چه کسی راز عدد 12 را مي داند؟ لا اله إلا الله 12 حرف محمد رسول الله 12 حرف النبي المصطفى 12حرف الصادق الأمين 12 حرف أئمة أهل البيت 12 حرف أمير المؤمنين 12حرف فاطمة الزهراء 12 حرف الحسن والحسين 12حرف و آنها12 امام هستند امام اول علي بن ابي طالب 12حرف امام دوم = الحسن المجتبى 12 حرف امام سوم = الحسين الشهيد 12 حرف امام چهارم = الإمام السجاد 12 حرف امام پنجم = الإمام الباقر 12 حرف امام ششم = الإمام الصادق 12 حرف امام هفتم = الإمام الكاظم 12 حرف امام هشتم = الإمام الرضا 12 حرف امام نهم = الإمام الجواد 12 حرف امام دهم = الإمام الهادي 12 حرف امام يازدهم = الحسن العسكري 12 حرف امام عصر = القائم المهدي 12 حرف خليفه ي انبياء= خاتم الوصيين 12 حرف هؤلاء الاطهار 12 حرف سادة أهل الجنه 12حرف محبهم مؤمن تقي 12 حرف عدوهم كافر شقي 12 حرف و من و تو انشاالله شيعه ي 12 امامي هستيم يا یاعلي مددسره اعظم رمز خاتم سرحلقه کائنات به والله علیست خدا خالق عشق… محمد کل عشقه … علی مظهر عشقه … زهرا وجود عشقه … حسن نماد عشقه … حسین سالار عشقه … عباس ساقی عشقه … زینب شاهد عشقه … سجاد راوی عشقه … باقر کلام عشقه … صادق احیای عشقه… کاظم صابر عشقه … رضا ضامن عشقه … تقی جمال عشقه … نقی پاکی عشقه … حسن بقای عشقه مهدی قیام عشقه يا علي مدد بنون12 ابت 12 بماه 12 بنجات 12 ساله 12 ساعت 12 آسمانها 12 منو12 بشماه 12 سلاما 12سجده 12 ساعت 12 روز12 حق 12 اسلام 12 بماه 12 ساله 12 ساعت 12 آسمانها 12 منو12 بشماه 12 سلاما 12 ساعت 12 روز12 اضلاع کعبه 12 گل گل 12 رویت 12ساعت12 هوا 12 حم 12دستت12 اهل 12نجابت 12 اسلام 12 داستان 12 گرم 12سرد 12 بلد12 سرد 12گرم12 رسم12 سیب12 آیا 12 حق 12 سوره یوسف 12 سلاما 12 دوازدهمین امام مهدی 12 اسلام 12 گوش گوش 12 انسان انسان 12 گل گل 12 باغبان12 اهل12 ماه 12 ساعت 12جان جان۱۲ جانها 12 هوشا 12 12 حق 12 قلب 12 هوا 12 فشار خونت12 رسم 12 حق 12 اسلام 12حق12جانها 12 اسلام 12 سلاما 12 حق 12 عشق 12 منو 12 حم12 آبته12بنون 12 نونت 14راه14 طه 14 صف 14وقت 14جمال 14شمسی14 امامت 14 نبوت14 نبی 14 آدمه 14 اله14 بحق 14 برق 14 باهوش 14راه 14نجاتت 14 نبی14 ماهت14 قوت 14 قلم 14خانمه 22 چرا خداوند نماز را 17 رکعت قرار داد بخاطر 12 امام شیعه و 5 تن آل عباء 12+5=17 رکعت نماز در 5 وقت بنام پنج تن آل عباء بخوان نام خلفاء برعکس
در آرزوی نگاهت بیا بیا گل نرگس نشسته ام سر راهت بیا
ای گل تو را با ساحت طاها قسم بیا بر گنبد طلائی مولا قسم بیا ای گله کوثر بیا تو را به ساحت مقدس مادر بیا این هفته منتظرم جمکران در فوج عاشقانت تو را به خدا بیادلی که شد آئینه روی تو همچون علی و محمد بیا آئینه روی توگل بیا گل نرگس گل محمد وعلی قرآن ناطق خدا بیا
الله 19+12 جانشینه پیامبر= 31 قرآن ناطق 31 کلام حق 31 صاحب سخنی که بر سخن آگاه است اول سخنش بنام بسم الله خطبه ابجدیه25 ای جانه همه عالم بفدایت بیا تقدیم به گل روی شما بیا یارب به حق حضرت مهدی کن مستجاب دعای خیر یاران بعشق صفا 31 به ابجد23 کلمه23 مهدی23 ابجد صغیرو کبیر مولاء
الله 19هی العلیاء 59 ابجد کبیر مهدی 59به ابجد59 معدنه کبریاء 59ضربدر 23= 1357 انقلاب ایران با نظر حضرت بقیه الله صورت گرفت به دستور الله 19الله 19 بیشترین آیات خدا مضرب 19 میباشد یعنی 14 معصوم +5 آل عباء 14+5= 19 الله 19 و 19+12 امام= 31 قرآن ناطق 31 کلام حق 31 جان پیامبر 31یعنی 12 امام +14 معصوم +5 تن = 31 قرآن ناطق31 الله 19+12 امام = 31 قرآن ناطق 31 همه ائمه قرآن ناطق بودند کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست آتش به دره خانه مولاء بهانه بود منظور خسم کشتن بانوی خانه بود در نشستی که با احباء بود صحبت از ارزش تولی بود گفته شد ارزش ولای علی بی کموکاست جانه حضرت زهراء بود با هر تپشی که در دله آگاه است یک نغمه لا اله الا الله است توحیدو نبوتو امامت هر سه در گفتن یک علی ولی الله است به ابجد سره لا اله الاالله 59 مهدی 59 بدستور پروردگار59 59مولاءمهدی میباشد
کلام جان 25 جان کلام 25 کعبه 25 شیعه 25 عدالت 25 با سلام به گل روی شما تعجب نمیکنی مخالف نداری حرف حق جواب ندارد خدا به شما خیر دنیا و آخرت اعطاء بفرماید به ابجد31 بعشق صفا 31 قرآن ناطق 31 کلام حق 31 جان پیامبر 31 یعنی 14 معصوم +12 امام +5 تن آل عباء = 31 میباشد لا اله الا الله 46علی 26+20محمد =46خانواده کثاء 46 محمد 20+26 علی = 46 لا اله الا الله 46بسم الله نوره46 آیه موباهلها46 قرآنه ناطقی 46+26 علی = 72 شهید کربلاء اشهد ان علی ن ولی الله 82 شهید کربلاء ابجد کبیر و صغیر مهدی مولاء جانم بفدایش یعنی82 ماشا ءالله لا حول ولا قوة الا بلله 118 ابجد کبیر حسن سره لا اله الا الله 59مهدی 59 معدن کبریاء 59 که همگی قرآن ناطق بوده اند ابجد آیه وعتصمو بحبل الله جمیعا و لا تفرقو 144 یعنی ضرب 12 ضربدر12 امام شیعه میباشد144 خداوند 12 امام را حبل الله که هر کس ولایتشان را بپذیرد اهل نجات است 144 علیون مع الحق و الحقو مع العلیا 144 ضرب 12 امامو مردم اگر همه با علی باشند قدرتشان ضرب است کننده دره خیبر علی مولای شیعه ها 144 فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 خداوند شما حلال زاده را از شیعیان علی قرار بدهد پیامبر فرمود هیچ کس شیعه نمیشود مگر فرزند فاطمه زهراء کوثر من باشد که یک سوره کوثر در قرآن بنامش آمده ابجد 14 معصوم ضرب 14در 14 = 196 لا اله الا الله بمحمد رسول الله و بعلی ولی الله182 آیا کشتن فرزند پیامبر از نظر شما جایز است که پیرو قاتلان فرزندان پیامبرتان شدید 72 شهید کربلاء +110 نام علی =182تقسیم بر 12 = 5 تن آل عباء 182تقسیم بر 14 معصوم =17 رکعت نماز 196 لا اله الا الله حق محمد رسول الله بحق علی ولی الله 196 ضرب 14 معصوم در 14 میباشد 196 و ضرب 5 تن در 5 هم 25 +144+196 = 365 روز سال بخاطر 5تن و 12 امام و 14 معصوم خدا سال را 365 روز قرار دادبخاطر ائمه شیعه ضرب سه عدددر خودش جمعشان میشود 365 روز سال ساعت 12 ماههای سال 12 جانها 12 اسلام 12 حق 12 حق 12 منو 12 بشماه 12 بماه12 قلب 12 فشار خون 12 اسلام 12 ساعت 12 بماه 12 حق 12 اسلام 12ابجد آیه وعتصمو بحل الله جمیعا و لا تفرقو 144 ضرب 12 امام شیعه اگر مردم با هم به ریسمان خدا نور ولایت 12 ضربدر12 = 144 چنگ بزنند هدایت خواهند یافت وگر نه به ظلالت خواهند رفت بسم الله نوره 46 لا اله الا الله 46 محمد 20+26 علی= 46 به ابجد46خانواده کثاء 46 آیه موباهلها46 و قرآنه ناطق 31 یعنی 31کلام حق31 =یعنی14معصوم+12امام+5 تن =31قرآن ناطق 31+15 شعبان تولد مهدی = 46 لا اله الا الله 46 کلام حق 31+ 14 معصوم+1خدا=46لااله الا الله 46بسم الله نوره 46جمع نام محمد 20+26علی=حدیث نور واحد 46+46=92 محمدبه ابجد کبیر محمد92محمد ابجد کبیر محمد92محمد+ 18ذلحجه غدیرخم یا فاطمه18= 110علی ثاقی گوثرمیباشد 46 کلامیه حق 46 لا اله الا الله46 +26علی=72شهید کربلاء محمد20+26علی = 46ضربدر5 تن=230+110علی =340قمر به ابجدقمر340+ 25 کعبه محل تولدعلی = 365قمره ماه منیری 65 روز سال بخاطر5 تن و 12امام و 14 معصوم خداوندسالرا365روز قرارداد ضرب این سه عدد هر کدام در خودش جمعشان میشود 365روزسال5+6+3=14 معصوم مثل روز روشن است که حق با علی وشیعیانش میباشد یا هر ابجدی حساب میکنی شیطان 22ایدز 22خردجال 22 عمر22 ایدز 22لواط 22 ابابکر 22 دروغ 22 تکبر 22 کید 22 تنفر22 نفرت 22 بذللت 22مقصر 22 ملحد 22 عقر 22 عقابه22 لاشخور ا 22 دروغ 22 شیطان 22 ابابکر 22 عمر22تنفر 22بجهالت 22 بغیض 22 بجنیه 22 لواط 22 فاحشه 22 پاچيد22شیطان 22رید22 روسر 22عمر 22 ابابکر 22 قرطاس 22 عمر22هذیان 22عمر 22 دروغ 22 باخاری 22بخاریا 22 تنفر22عمر22ملحد 22 بمشرک 22 نفرت 22 ابابکر 22 دوسالی22 مرده ا22 با جهله 22 ملحد 22 مقصر 22 ابابکر 22 تکبر22 دروغ 22عمر 22 لواط 22 ایدز 22 کید 22 دوزخه2222 دروغ 22 باخاری22 شيطان به ابجد 22 عمر هم 22 ابابکر22 رکب وبا کب را بردار ميشه روبا 22 با ابلیس22 حیف نیست صفحه مبلاگتو با نام شیاطین کثیف کردی خار سره دیوار گفتن نداره همه میبینند احتیاج نداره حالمونو بهم بزنیآیا میدانستید اولین ایدزی در عالم ابوبکر و عمر بودند اول عمر گرفت و داد به ابوبکر ظالم به ابجد 971- مقصر 430= 541 ابجد ابوبکر و عمر اگر کلمه مقصر 430+541 ابوبکر و عمر کنی 971 ظالم به دست میآید اگر ظالم 971-661 عثمان کنی = 310 عمر به دست میآید661-430= 231 ابوبکر در میآید عثمان 661+310 عمر کنی 971 ظالم به دست میآید حکایتی داره احتیاج به گفتن نیست مشت نمونه جک ایدز لطفا از شما خواهش میکنم این رادر صفحه اول قرار بده ممنون از لطف شما اجرت با آقا جیگر طلاء 26 علی +20محمد = 46 الا اله الله 46 کلمه یوم روزروشن 365بار در قرآن آمده ساعت 12 بماه 12 قلب 12 جانها12 به ابجد بر حق ترین مکتب اسلام تشیع میباشد 121 دوش نبی حیدر است وارث پیغمبر است 121یا علی 121 کعبه به ابجد 97+13 رجب تولد مولا’ در کعبه=110 به ابجد یدالله علی۵۹+مولاست۲۱=۸۰+ ۳۰ کوثر = ۱۱۰ و ابجد ایه واعتصمو بحبل الله جمیعا" ولا تفرقو ابجد این آیه ۱۴۴ و ۱۴۴ منظور ضرب 12 امام میباشد که خدا برای رسیدن به خود تشیح به قطار و طناب نموده چه خدای هوشمندی که نور علی به ابجد 144 ضرب 12امام در 12 =144 و عتصمو بحبل لله جمیعاولا تفرقو ۱۴۴ به ابجد 144 ضرب 12امام در 12 =144معرفی 12 امام میباشد و 5تن ضربدر 5=25 کعبه شیعه ۲۵ و۱۴معصوم ضربدر۱۴=۱۹۶ بحق لا اله الا الله محمدرسو الله علی ولی الله ۱۹۶ ضرب ۱۴ معصوم در ۱۴ = ۱۹۶ +144+25 کعبه = 365 روز سال بحق لا اله الا الله والله اکبر ۱۰۴ +6 سطح کعبه ۱۱۰ علی نایب پروردگار است این علی به ابجد علی ولی الله ۶۷ به ابجد کبیر الله ۶۷ ضربدر ۵ تن ۳۳۵ +30کوثر = ۳۶۵ روز سال وامام 12 ضربدر12=144 ابجد آیه وعتصمو بحبل الله جمیعا و لا تفرقو هم 144 منظور 12 امام شیعه میباشد که خداوند 14 معصوم را به حبل خدا حبل الله تشبیح و متصل به هم آفریده و 14 معصوم ضربدر 14 =196 کلام حق31 قرآن ناطق 31 یعنی 12 امام +14 معصوم +5 تن = 31 قرآن ناطق 31 کلام حق 31 در کتب آسمانی تمام پیامبران منظور ۳۱ کلام حق ۳۱ منظور ۱۴معصوم+۱۲امام +۵ تن = ۳۱ +۱۵ شعبان تولد مهدی = ۴۶ محمد و علی ۴۶ لا اله الا الله ۴۶ +۲۶ علی = ۷۲ شهید کربلاء۷۲ کلام بحق رسول الله ۷۲ کلام حق ۳۱ جمع ۱۲ امام +۱۴معصوم +۵ تن آل عباء = ۳۱ به آیه ۳۱ سوره بقره تا ۴۶ توجه بفرمائید در رابطه با اسماء این عزیزان شیعه ۱۴ معصوم میباشد که خدا به آدم سفارش نمود به تمام فرزندانت بگو و این اسماء را یاد بده و بشناس که معصومین چه کسانی هستند پیامبر فرمودبعد از من دینه اسلام 73 فرقه خواهد شد فقط یک فرقه اهل نجات است فرقه به ابجد ۳۸۵ شیعه هم ۳۸۵ شیعیان علی اهل نجاتند کلام حق منظور پنج تن معصوم ۱۴+۱۲+۵ = ۳۱عدد ریاضی معصومین شیعه میباشند جیگر ۲۱۳ +۱۱۰ علی ۳۲۳ +۲۰ محمد ۳۴۳ + ۲۳ مهدی = ۳۶۶ روز سال علی به ابجد 26 طلاء 26 حدید 26 علی 26 راه حق 26 مستقیم 26 وصیت 26 بیعت 26 وصیت 26راه حق 26 مستقیم 26 راه اسلام 26 علی 22 خیلی 26 مردی 26 معتقد به بخداوند26 مردی الهیت 26 مخلصی 26 سفارش شده 26 حکم محمدها46
به ابجد این جمله با ابجد صغیر و کبیر حضرت مهدی میباشد بدستور پروردگار59جانشینه 23 = 82مهدی59 میباشند23
اذان و اقامه بنام خدا و 5 تن و 12 امام الله اکبر به ابجد 38 ضربدر2 دو= 136 جمع نام پنج تن و کل خانواده خانواده پیامبر حدیث کثاء و آیه مباهله پنج تن الله محمد علی فاطمه حسن و حسین ومحسن خانواده پیامبر هم میشود 136 جمع شان 136 اشهد ان لا اله الا الله به ابجد 59 مهدي هم 59 مهدی مولاي شيعيان آنقدر زيبا ميباشد هر کسي چهره ماهش را ببيند بلند ميگويد اشهد ان لا اله الا الله 59بر جمال قرآن ناطق ابجد صغیر و کبیرش مهدي 59ضربدر 23 صلوات انقلاب ايران با نظر وتائيد حضرت بقيه الله صورت گرفته همیشه این کلام دل نشین را میشنیدم میگفتم این کلام برازنده حضرت بقیه الله هم میباشد وقتی به ابجد حساب کردم تعجب نمودم دیدم ابجد مولاء قائم خداوند معلوم است خیلی خیلی مهدیش را دوست دارد 82ماشاءالله لا حول ولا قوت الا بلله82 ابحدکبیر و صغیر قدر قدرت خدا مهدی(عح) میباشد ضرب ابجد کبير و صغير مولاء به اين امر گواهي ميدهد1357 امام راحل هم فرمود همانطور که حقانيت خدا به مهدي گواهي ميدهد ضرب ابجد کبير و صغير مولاء هم به پيروزي انقلاب ايران در سال 1357 شهادت ميدهد انقلاب ايران انقلاب مهدي درروز اول پيروزي 23 بهمن ماه 1357 بوده است ماه به ابجد 46 يعني محمد 20+26 علي = 46 لا اله الا الله 46 46علی محمد46 46 قائم آل محمد46محمد علي 46قرآنه علي 46 حق با علي مولاست 46 توحيد امامت 46 توحيد نبوت 46 46 امامت از اصول است 46 نوره عالمست 46 46 ابجد اسم اعظمي46 راه حق محمد 46 بنوره چهارده 46 پيروزيه 46محمد علي 46+46= 92 محمد +غدير خم 18ذلحجه =110فقط جانشين محمد عليست به کلمه الا اله الا الله قسم جانشينه مصطفا اين مرتضا مولاء عليست کلمة لا اله الا الله حصني فمن دخل حصني آمن من عذابي به ابجد محمد 20+26علي =46 +46 حديث نور واحد محمد به ابجد کبير 92 محمد يعني 46+46= 92 +18 ذلحجة غدير خم = 110 علي نامت 110 يا علي حقا پليس عالمي46 حق با علي است 46ديگه چه ميخواهيد واقعا که حق با علي مولاست لا اله الا الله 46 محمد علي 46 يک نور واحد بوده ند خدا به برکت پيامبر و علي اين نور را به دو قسمت مساوي از هم جدا نمود يکي شد محمد و يکي شده علي46 صاحب اسم اعظم نبوت 14 امامت 14 پس محمد و علي شد 46 لا اله الا الله 46 محمد و علي 46+46= 92 ابجد محمد 92 و جانشين محمد علي 92 +18 ذلحجه غدير خم = 110 جانسين حق لا اله الا الله 46 محمد علي 46 حق با علي است 46 پنجره خداونديا 46 دره علم خدا غير از علي نيست انه مدينه العلم و علي بابها اشهد ان محمد رسوالله ابجدش 68 ابجد امام حسین است که در کربلاء بلند در مقابل دشمن اشهد ان محمدن رسوالله میگفت و اشهد ان علیی ن ولی الله92 ابجد کبیر محمد و علی در معنا یکی هستند در اسم هم یکی هستند عکس نام محمد علیست براستی سمت راست بالای صفحه وبلاگ (راه حق 26 ببین ) به ابجد صغیر و کبیر مهدی مولاءعالم مهدی 82 میباشد 59+23= اشهد ان لا اله الا الله 59 هم ابجد مهدی میباشد 82 مهدی میباشد ماشاءالله لا حول ولا قوت الا بلله118 ابحد قدر قدرت خدا مهدی(عح) میباشد که قدرت نمایی خواهد نمود خداوند مهدیش را از ما بیشتر دوست دارد تمام کلماتش را به ابجد 14 معصوم و 12 امام و 5 تن بیان نموده لا اله الا الله 46 محمد علی 46 سيد حق محمد 46 ره درمان عشق 46 توحيد امامت 46 توحيد نبوت 46 امامت از اصول است 46 گنج اسرار بحقي 46 نوره خاتميها 46 نوره عالمست 46فداکاريه 46 بنوره چهارده 46 پيروزيه 46 بمعرفتي 46 دره علم خدا 46اصله اسلاميها 46والله حق با علي مرتضا بود 110 راه بحقيقت 46 شاهي مردانيا 46 ابجد اسم اعظمي 46 حق با عليه 46 قائم آل محمد 46 نوره عالمست 46 حق با شيعهاست 46 سرور مردانه 46 خلف حق محمد 46 عشق کوثري 46 با جمال کبريا 46 سره بعالمي 46 با ستاره درخشان 46 کليد اسرار 46 گنج اسرار بحقي 46 جانها فدايتانست 46 عشق کوثري 46 راه خرد محمد 46 سرور مردانه46 حق با علي است نتیجه میگیریم به ابجدآیه 31 بقره تعالیم اسماء شریف به آدم (ع) بعشق صفا 31 قرآن ناطق 31 کلام حق 31 جان پیامبر31 فرشته ها 31 یعنی 14 معصوم +12 امام +5 تن آل عباء = 31 میباشد معرفی 12 امام و 14 معصوم و 5 تن در کتب پیامبران گذشته زیاد به کلام حق31 سفارش شده 31+محمد علی 46 منظور من از کعبه و بتخانه تو ایی تو آیه 31 بقره تعلیم اسماء شریف به حضرت آدم آیه 31اگر کسی نفهمه واقعا که. و31 فرشته ها31 امامان 12+معصوم 14+5تن=31 + لا اله الا الله 46 علی 26 + 20محمد =46خانواده کثاء 46+31=77 محمد 20+26 علی = 46 لا اله الا الله 46بسم الله نوره46 آیه موباهلها46 قرآنه ناطقی 46 لا اله الا الله46+31 جمع ائمه = 77آیه +23 مهدی =110 جمع ائمه 14+12+5 تن = 31 +46=77+ مهدی 23 =100
+ برادران در سوره بقره تمام این اعداد را در آیه های سوره بقره ببینید مثال5و 12و 14 و 19 و 23 و 26 آیه 31 آیه 46 آیه 77و 92 آیه 110و آیه 202 به ذات کبریا قسم به مهدیو علی رسم به ابجد کبیر محمد 92 + علی 110 = 202 یک آیه در قرآن بیشتر نیست و آن علیست جانشینه پیامبر تنها یکیست و آن علیست لا اله الا الله 46 محمد 20+26 علی = لا اله الا الله