علایم ظهور حضرت بقیه الله صلوات الله علیه (عج)

ولی یعنی علی قلب پیغمبر علی آئینه روی نبی عشق یعنی دوش احمد بت شکن ثاقی کوثر علی زاده کعبه زاده محراب شهید محراب علیست سایه پیغمبر ندارد هیچ میدانی چرا آفتابی چون علی در سایه پیغمبر است
3ـ آيـه دوم از دو آيـه مـذكـور، بـه بـرانگيخته شدن گروه خاص و جمع معينى از امتها تصريح مى نمايد، نه همه انسانها؛ زيرا اين آيه شريفه مى فرمايد: «ويوم نحشر من كل أمة فوجا ممن يكذب باياتنا» يعني آن روز كه از ميان هر امت گروهى از تكذيب كنندگان آيات خود را برخواهيم انگيخت ـ گروهي از تكذيب كنندگان و نه همه انسانها و يا حتي همه تكذيب كنندگان. نـتـيـجـه: از ايـن سـه مقدمه كوتاه، به خوبى روشن مى گردد كه برانگيختن گروه خاصى از انـسانهاى تكذيب كننده آيات الهى، كه از آيه دوم استفاده مى شود، حادثه اى است كه پيش از برپا شدن قيامت روى خواهد داد. زيـرا حـشـر انـسانها در روز رستاخيز، شامل همه افراد بشر مى گردد و به گروه خاصى محدود نمى شود. بـا ايـن بيان، روشنى گفتار ما مبنى بر بازگشت گروهى از انسانها پس از مرگ و پيش از برپايى رستاخيز، به ثبوت مى رسد، و اين پديده همان رجعت است. بـر هميـن اسـاس، اهل بيت پيامبر(عليه و عليهم السلام) كه قرين قرآن و مفسران وحى الهى هستند، به روشنگرى در اين زمـيـنـه بـرخـاسـتـند و ما براى رعايت اختصار، به دو روايت از آنان اكتفا مى كنيم: امام صادق (ع) مى فرمايد: «ايام اللّه ثلاثة: يوم القائم عليه السلام، و يوم الكرة و يوم القيامة» يعني ايام الهى سه روز هستند: روز قيام حضرت مهدى(ع)، روز رجعت و روزرستاخيز. و در جاى ديگر مى فرمايد: «ليس منا من لم يؤمن بكرتنا» يعني كسى كه بازگشت مجدد ما را به دنيا نپذيرد از ما نيست. شـايسـتـه اسـت در اينجا به دو نكته مهم اشاره كنيم: ۱ـ فلسفه رجعت: با انديشه در انگيزه هاى رجـعـت، به دو هدف بلند از اهداف اين پديده برمي خوريم. يكى نشان دادن جلال و شكوه واقـعـى اسـلام و سـرافـكندگى كفر، و ديگرى دادن پاداش به انسانهاى با ايمان و نيكوكار و كيفر نمودن كافران و ستمگران. ۲- تـفـاوت بارز رجعت با تناسخ: تذكر اين نكته لازم است كه مساله رجعت از ديدگاه شيعه هرگز مـسـتـلـزم اعتقاد به تناسخ نيست. زيرا نظريه تناسخ بر انكار رستاخيز مبتنى است و جهان را در گردش دائمي مى داند كه هر دوره اى تكرار دوره پيش از آن است.بـر اسـاس اين نظريه، روح هر انسانى پس از مرگ، بار ديگر به دنيا باز مى گردد و به بدن ديگرى منتقل مى شود. پـس اگـر روح در زمـان گـذشته از نيكوكاران بوده، در بدنى قرار مى گيرد كه دوران بعد را با خـوشـى مى گذراند و اگر از بدكاران بوده، به بدنى منتقل مى شود كه دوران بعد را با سختى ها سپرى خواهد كرد؛ و ايـن بـازگشت در حكم رستاخيز او است. اين در حالي است كه معتقدان به رجعت، به پيروى از شريعت اسلام، به قيامت و معاد ايمان دارند؛ بلكه بعضي از حكماء اسلامي انتقال يك روح جدا شده از بدن را به بدن ديگر محال مى دانند. قائلين به رجعت تـنـهـا بـر آنـنـد كه گروهى از انسانها، پيش از قيامت به اين جهان باز مى گردند و پس از بـرآورده شـدن حـكـمتها و مصالح آن، بار ديگر به سراى جاودانى مى شتابند تا در روز رستاخيز، هـمـراه بـا ديـگـر انـسانها برانگيخته شوند؛ و هرگز يك روح، پس از جدا شدن از بدن، به بدين ديگرى منتقل نمى گردد. براي مطالعه در اين باره رجوع كنيد به: ۱ـ كتاب "شيعه پاسخ مى دهد".
2- "رجعت يا دولت كريمه اهل البيت(ع)" استاد شيرازي.
3- تفسير نمونه، ج15، ص555، آيت الله مكارم شيرازي، در آدرس اينترنتي: http://www.makaremshirazi.org/books/persian/tafsir/j15/tna15027.htm#link281. در صورت وجود پرسشي ما را مطلع نماييد. بعد از ظهور حضرت مهدي(عج) و شهادت ايشان، چه اتفاقي ميافتد؟
اگر چه دولت حقه و كريمه حضرت بقيةالله الاعظم(عج) تا پايان جهان ادامه خواهد داشت، اما در اينكه چند سال به طول خواهد انجاميد، احاديث مختلفي در منابع اسلامي ديده مي شود، از جمله 5 و 7 و 9 و 19 و 40 و 309 سال وارد شده است. طبق روايات، از پيامبران، حضرت اسماعيل صادق الوعد و عيسي و بعضي ديگر از انبياء ـ علي نبينا و آله و عليهم السلام ـ و حضرت رسول اكرم ـ صلوات الله عليه و آله ـ و اميرالمؤمنين علي(ع) و امام حسين(ع) و سايرامامان معصوم(ع) و جمعي از اصحاب با وفاي آنان و نيز اصحاب كهف و برخي ديگر رجعت خواهند كرد.
اما با بررسي روايات رجعت استفاده ميشود كه نخستين كسي كه براي فرمانروايي جهان پس از شهادت حضرت مهدي(عج) رجعت مي كند، حضرت امام حسين(ع) است. چنانكه امام صادق(ع) فرموده اند: «نخستين كسي كه زمين براي او شكافته مي شود، و به روي زمين رجعت مي كند، حسين بن علي(ع) است.» بر طبق روايات، امام حسين (ع) در اواخر حكومت امام زمان(عج) با اصحاب با وفايش رجعت مي كنند، و پس از شهادت حضرت مهدي(عج)، امام حسين(ع) آن حضرت را غسل و كفن و حنوط نموده و به خاك مي سپارد. البته در برخي روايات ديگر آمده: چون قائم آل محمد(ص) از دنيا برود و يا شهيد شود، چهل روز پس از آن قيامت برپا مي گردد و مردگان از گورها به درآيند و براي حساب و جزاي محشر آماده گردند.(ارشاد شيخ مفيد، ترجمه ساعدي، ص 708 _ نقل از كتاب يكصد پرسش و پاسخ پيرامون امام زمان(عج)، نوشته عليرضا رجالي تهراني، ص 230). اما "شيخ حر عاملي" در كتاب «ايقاظ» در اين باره مي نويسد: شايد چهل روز ايام رجعت باشد و اين عدد اشاره به كمي دوران حضرتش باشد، چون مقدار زياد را با عدد هفتاد و مقدار كم را با اعداد كمتر معرفي مي كنند. و يا اينكه هر روزي برابر هزار سال باشد، چنانكه مي فرمايد: "يك روز نزد پروردگار مثل هزار سال است كه شما مي شماريد." و شايد هم مراد از قيامت در اين روايات، قيامت صغري يعني رجعت باشد، و البته اطلاق قيامت بر رجعت مانعي ندارد و قيامت ممكن است بر هر دو اطلاق شود.(الايقاظ من الهجعة، شيخ حر عاملي، ترجمه احمد جنتي، ص 400 _ نقل از همان). چه كنيم تا آقا امام زمان از ما شيعيان راضي شوند ؟ با توجه به اينكه رضايت امام عصر(عج) در راستاي رضايت الهي است، يعني اگر امام(عج) از ما راضي باشند در واقع خداوند نيز از ما راضي است و رضايت امام همان رضايت خداوند است. لذا بهتر است سخن را ببريم بر روي رضايت الهي؛ و رضايت الهي محقق نشود مگر با گناه نكردن و نافرماني نكردن او. رسول گرامي اسلام(ص) در خطبه شعبانيه بهترين اعمال را در بهترين ماه خداوند يعني ماه مبارك رمضان، گناه نكردن و دوري از معاصي مي دانند. كسي كه همه سعي و تلاش او بر اين باشد كه گناه نكند، نور هدايت در دل او مي تابد و باعث ترك خطاهاي ديگر، و رشد و تعالي روحي و معنوي، و انجام واجبات و وظائف ديگر او مي شود. حضرت علي(ع) مي فرمايد: «ما جفت الدموع الا لقسوة القلوب، و ما قست القلوب الا لكثرة الذنوب» يعني چشم ها گرفتار خشكي نمي شوند مگر در اثر قساوت قلب، و قلب گرفتار قساوت نمي شود مگر در اثر گناه زياد. (بحارالانوار، ج7، ص55) بنابر اين قدم اصلي در پاكسازي و تزكيه روح و نفس، گناه نكردن و دوري از گناه است. و قدم بعدي آن است كه در صورت تخلف و انجام گناه، پس از آن فورا توبه نموده و از خداوند عذرخواهي نمايد. در روايت آمده هر گناه مانند نقطه سياهي است كه بر روي صفحه سفيد دل قرار مي گيرد. اين نقطه سياه بوسيله توبه نيز پاك مي شود. اما اگر گناهان كسي زياد شود و به دنبال آن توبه نكند، صفحه سفيد دل به صفحه اي سياه تبديل شده و مانع رسيدن و تابيدن نور هدايت بر قلب و دل مي گردد. بنابر اين پس از پاك كردن دل از سياهي و زنگار گناه، شايسته است كه آن را با فضائل اخلاقي آذين نموده و در هر موقعيتي سعي كنيم تا آن فضائل نيكو را به مرحله عمل در آورده، و آنقدر ادامه دهيم، تا بصورت ملكه درآمده و همه اعمال و افكار انسان مزين به آن فضائل گردد. در اين راستا مطالعه در حالات و زندگي عرفا مي تواند بسيار سودمند باشد. يكي از راه هاي مؤثر و عملي براي تزكيه روح عمل به توصيه هاي صاحبان معنويت و رهسپردگان اين راه است. از جمله توصيه هاي آنان كه در روايات هم بدان اشاره شده است، عمل به آن چيزي است كه در ذيل مي آيد: ۱) مشارطه، آن است كه با خود شرط كند تا سطح كيفي و كمي اعمال و افكار نيك و پسنديده را بالاتر برده و در مقابل، از كارها و افكار ناپسند خود بكاهد. 2) مراقبه، آن است كه در حين عمل و اجرا، مراقب و مواظب خود بوده تا به آن مقداري كه با خود شرط كرده است ماتزم باشد. 3) محاسبه، كه هر فردي اعمال و رفتار و افكار خود را مورد حسابرسي قرار داده تا مشخص شود چه مقدار از آنها خوب و پسنديده ، و چه مقدار ناپسند و خارج از حد مجاز بوده اند. در ادامه به مراحل ديگري مي توان اشاره نمود. منجمله اين كه در صورت تخلف و يا ارتكاب گناه، براي خود تنبيه و مجازاتي در نظر بگيرد، مانند اينكه شرط كند اگر تخلف كرد يك روز روزه بگيرد و يا صدقه بدهد و ... . اما بايد توجه داشت كه اين تنبيه و مجازات بايد از اعتدال برخوردار باشد و به افراط و تفريط دچار نشود.البته مطلب مهم و اساسي كه قبلا هم به آن اشاره شد و نبايد فراموش شود، گناه نكردن است. چه بسا فردي حتي اعمال مستحبي را نيز انجام مي دهد، ولي در كنار آنها هم گناه مي كند. عبادات و اعمال عبادي چنين شخصي اثر سازنده خود را از دست داده و بي اثر شده و بعبارتي از ارزش افتاده است.«انما يتقبل الله من المتقين» با توجه به مطالب فوق مي بينيم كه راه رسيدن انسان به تكامل، پوشيده شده است از مبارزه با هواي نفس و تمايلات نفساني، و بهترين وسيله در اين مسير، ذكر و ياد خداوند و اطاعت از او ، و صبر بر اطاعت و دوري و اجتناب از گناه است، كه هر چه صبر و تحمل انسان براي خداوند بيشتر باشد، او از درجه و رتبه بالاتري برخوردار است. كلام آخر اينكه اولا، در هر لحظه و در هر قدم بر خداوند توكل نموده و هر چه مي خواهيد از او طلب نمائيد. و ثانيا، كار را قدم به قدم آغاز كنيد، و انتظار معجزه نداشته باشيد، اگر چه خدا معجزه هم براي بنده اش مي كند. در مسير كه قرار گرفتيد، غم به دل راه ندهيد. مهم در مسير بودن است، چه به هدف برسيم يا نرسيم، پيروزيم. اميدواريم بيش از پيش امام عصر(عج) و خداوند متعال از ما راضي باشند. تاريخچه و هدف بناي مسجد جمكران چيست و به چه علتي داراي حرمت است؟ در باره مسجد مقدس جمكران ماجراي معروفي نقل شده كه متذكر مي شويم. بر طبق نقل مشهور، شخصي به نام شيخ "حسن بن مثله جمكراني" مي گويد: من شب سه شنبه، 17 ماه مبارك رمضان سال 373 هجرى قمرى در خانه خود خوابيده بودم كه ناگاه جماعتى از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بيدار كردند و گفتند: برخيز و مولاى خود حضرت مهدى عليه السلام را اجابت كن كه تو را طلب نموده است• آنها مرا به محلى كه اكنون مسجد جمكران است آوردند، چون نيك نگاه كردم، تختى ديدم كه فرشى نيكو بر آن تخت گسترده شده و جوانى سى ساله بر آن تخت، تكيه بر بالش كرده و پيرمردى هم نزد او نشسته است، آن پير، حضرت خضر عليه السلام بود كه مرا امر به نشستن نمود، حضرت مهدى عليه السلام مرا به نام خودم خواندند و فرمودند: "برو به حسن مسلم (كه در اين زمين كشاورزى مي كند) بگو: اين زمين شريفى است و حق تعالى آن را از زمين هاى ديگر برگزيده است، و ديگر نبايد در آن كشاورزى كند. " عرض كردم: يا سيدى و مولاى! لازم است كه من دليل و نشانه اى داشته باشم و گرنه مردم حرف مرا قبول نمي كنند، آقا فرمودند: "تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما نشانه هايى براى آن قرار مي دهيم، و همچنين نزد سيد ابوالحسن (يكى از علماى قم ) برو و به او بگو: حسن مسلم را احضار كند و سود چند ساله را كه از زمين به دست آورده است، وصول كند و با آن پول در اين زمين مسجدى بنا نمايد ...". چون به راه افتادم، چند قدمى هنوز نرفته بودم كه دوباره مرا باز خواندند و فرمودند: "بزى در گله جعفر كاشانى است، آنرا خريدارى كن و بدين مكان آور و آنرا بكش و بين بيماران انفاق كن، هر بيمار و مريضى كه از گوشت آن بخورد، حق تعالى او را شفا دهدحسن بن مثله جمكرانى مىگويد: من به خانه بازگشتم و تمام شب را در اند يشه بودم، تا اينكه نماز صبح را خوانده و به سراغ على المنذر رفتم و ماجراى شب گذشته را براى او نقل كردم و با او به همان مكان شب گذشته رفتيم، و در آنجا زنجيرهايى را ديديم كه طبق فرموده امام عليه السلام حدود بناى مسجد را نشان مي داد. سپس به قم نزد سيد ابوالحسن رضا رفتيم و چون به در خانه او رسيديم، خادم او گفت: آيا تو از جمكران هستى؟ به او گفتم: بلى! خادم گفت: سيد از سحر در انتظار تو است. آنگاه به درون خانه رفتيم و سيد مرا گرامى داشت و گفت: اى حسن بن مثله من در خواب بودم كه شخصى به من گفت: حسن بن مثله، از جمكران نزد تو مي آيد، هر چه او گويد، تصديق كن و به قول او اعتماد نما، كه سخن او سخن ماست و قول او را رد نكن. از هنگام بيدار شدن تا اين ساعت منتظر تو بودم، آنگاه من ماجراى شب گذشته را براى وى تعريف كردم، سيد بلافاصله فرمود تا اسب ها را زين نهادند و بيرون آوردند و سوار شديم، چون به نزديك روستاى جمكران رسيد يم، گله جعفر كاشاني را ديديم، آن بز از پس همه گوسفندان مي آمد، چون به ميان گله رفتم، همينكه بز مرا ديد به طرف من دويد، جعفر سوگند ياد كرد كه اين بز در گله من نبوده و تاكنون آنرا نديده بودم، به هر حال آن بز را به محل مسجد آورده و آن را ذبح كرده و هر بيمارى كه گوشت آن تناول كرد، با عنايت خداوند تبارك و تعالى و حضرت بقيه الله ارواحنا فداه شفا يافت.ابو الحسن رضا، حسن مسلم را احضار كرده و منافع زمين را از او گرفت و مسجد جمكران را بنا كرد و آن را با چوب پوشانيد. سپس زنجيرها و ميخ ها را با خود به قم برد و در خانه خود گذاشت، هر بيمار و دردمندى كه خود را به آن زنجيرها مي ماليد، خداى تعالى او را شفاى عاجل مي فرمود، پس از فوت سيد ابوالحسن، آن زنجيرها ناپديد شد و ديگر كسى آنها را نديد. (تلخيص از كتاب نجم الثاقب، ص 383 تا 388) در مورد هدف از بناي اين مكان، مطلب قابل اعتمادي در منابع معتبر ذكر نشده است. ضمنا در فضيلت اين بناي مقدس نيز شايد همين بس باشد كه اين مسجد تنها مسجدي است كه به امر مبارك حضرت صاحب الزمان(عج) بنا گرديده و از طرفي توصيه به خواندن نماز در آن شده است. علماي رباني و عرفاي بالله در اين مسجد كراماتي ديده اند و احيانا توفيقاتي يافته اند كه در فضيلت آن همين نكته بس است. توجه سيل خروشان مشتاقان مردم و منتظران آن حضرت صلوات الله عليه نيز خود نشان فضيلت اين مسجد مقدس است. پيرمنابع:وز باشيد. - جي. آ بويل- ت: حسن انوشه - تاريخ ايران از آمدن سلجوقيان تا فروپاشي دولت ايلخانان- پژوهش دانشگاه كمبريج- اميركبير 1381- ص 277
2- همان منبع۳- منبع- ص27۱همان منبع- ص 400
5- همان منبع- ص 401
6- همان منبع- ص 412
7- علاءالدين عطا ملك محمد جويني در سال 658ق- تصحيح: محمدبن عبدالوهاب قزويني- تاريخ جهانگشاي جويني - دنياي كتاب- 1382- ص186
8- همان- ص 188
9- جي آ بويل- از آمدن سلجوقيان تا...- ص 413
10- جويني- تاريخ جهانگشا- ص196
11- جي آ بويل- از آمدن سلجوقيان تا...- ص 411
12- جويني- تاريخ جهانگشا- ص210
13- همان- صص223 و 222
14- همان- 224
15- همان-صص 226و225
16- جي آ بويل- از آمدن سلجوقيان تا...- ص 432
17- جويني- تاريخ جهانگشا- ص227
18- همان منبع- ص229
19- همان منبع- ص239
20- همان منبع- ص240
21- همان منبع- ص 243
22- پژوهش از دانشگاه كمبريج- ت: دكتر يعقوب آژند- تاريخ ايران دوره تيموريان- جامي- 1382- صص310و 309
23- همان منبع- صص 311و310
24- كسروي احمد- مشعشعيان مدعيان دروغين امام زمان- انتشارات فردوس1378- صص31 و30
25- همان منبع- صص32و31
26- همان منبع- ص 40
27- پژوهش از دانشگاه كمبريج- تاريخ ايران دوره تيموريان- ص314
28- كسروي- مشعشعيان مدعيان دروغين...- ص41
29- همان منبع- ص 45
30- قاضي احمد غفاري قزويني- تاريخ جهان آرا975 ق- ص 272
بسیاری از ما دوست داریم بدانیم که آخرین منجی بشر ، حضرت مهدی موعود (عج) الان کجاست ؟ یا به چه کاری مشغول است و یا اینکه آیا مکان مشخصی برای زندگی و اسکان دارد یا خیر؟ ابوبصیر پرسید: آیا مسجد سهله خانهاش خواهد بود؟ حضرت فرمود: آری، این مسجد منزل حضرت ادریس است. خداوند هیچ پیامبری را برنینگیخت مگر آن که در این مسجد نماز گزارد.
از سامرا تا سهله
بسیاری دوست دارند بدانند امام در کجا زندگی میکند. برای روشن شدن این پرسش باید محل سکونت امام زمان - علیه السلام - در چهار دوران به اختصار بررسی شود:
۱- دوران پدر
بدون شک محل ولادت امام مهدی - علیه السلام - شهر سامرا است. او پس از ولادت تا هنگام شهادت امام حسن عسکری - علیه السلام - در سامرا و نزد پدرش میزیست. حکیمه خاتون، دختر امام جواد - علیه السلام - بارها امام عصر - عج الله فرجه الشریف - را در خانه امام عسکری - علیه السلام - مشاهده کرد. برخی از یاران امام مانند احمد بن اسحاق نیز وی را همان جا دیدهاند. امام در یکی از ملاقاتهایش با ابن اسحاق از جای برخاست؛ وارد حجره شد و در حالی که فرزندش را بر شانه قرار داده بود، بیرون آمد. (۱)
روزی یعقوب بن منقوش پرسید: مولای من، چه کسی امام است؟ فرمود: پرده را کنار بزن… او چنان کرد امام عصر - عج الله فرجه الشریف - را دید. مهدی - علیه السلام - از پس پرده برون آمد و بر زانوی پدر نشست. (۲)
امام عسگری، در دقایق پایانی عمر، به عقید خادم فرمود: وارد اتاق شو و کودکی که در حال سجده است، نزد من آور… (۳). این روایات گواهی میدهد امام مهدی - عج الله فرجه الشریف - در حال حیات پدر در شهر سامرا و در خانه وی زندگی میکرد؛ اگر چه امام عسکری او را از نظرها پنهان میداشت.
۲. غیبت صغرا
امام در دوران ۷۴ ساله غیبت صغرا، احتمالا در عراق زندگی میکرد؛ زیرا چهار نایب خاصی که با وی رابطه مستقیم داشتند، در بغداد به سر میبردند. آنها نامههای مردم را به وی میرساندند و پاسخ دریافت میکردند. امام صادق - علیه السلام - میفرماید: برای حضرت قائم دو غیبت است: یکی کوتاه و دیگری طولانی. در غیبت اول، کسی جز خواص شیعیان وی، جایگاهش را نمیداند. (۴) به احتمال قوی نایبان خاص آن حضرت، مصداق خواص به شمار میآمدند.
۳. غیبت کبرا
درباره محل اقامت امام در دوران غیبت کبرا نمیتوان به طور دقیق به محلی خاص اشاره کرد. امام صادق - علیه السلام - به ابوبصیر فرمود: نیکوترین منزل مدینه است. (۵) علامه مجلسی نیز میگوید: همین جمله دلالت میکند آن حضرت غالبا در مدینه و اطراف آن به سر میبرد. (۶)
امام باقر - علیه السلام - هم به کوه «ذی طوی» اشاره فرموده است؛ (۷) اما باید گفت هیچ کس به محل دقیق سکونت امام مهدی - علیه السلام - راه پیدا نمیکند؛ زیرا امام عصر به ابراهیم بن مهزیار فرمود: پدرم از من پیمان گرفته در سرزمینی پهناور و دوردست زندگی کنم تا از نیرنگهای گمراهان و متمردان امت تازه به دوران رسیده و گمراه، نهان و مصون باشم. این پیمان مرا بر فراز تپههای بلند و ریگزارها و سرزمینهای مورد اطمینان افکنده است. (۸)
برخی احتمال میدهند امام در یکی از جزایر دوردست که با کشور مغرب چندان فاصله ندارد و به جزیره خضرا معروف است، به سر میبرد. گروهی نیز با منطبق دانستن اوصاف این جزیره با مثلثبرمودا، آن مکان را محل سکونت امام زمان - عجل الله فرجه الشریف - میدانند؛ زیرا به رغم تلاشهای فراوان تا کنون کسی به کشف اسرار این مثلث توفیق نیافته است. بیتردید این نظر نادرست مینماید. (۹)
به استناد برخی از روایات، امام عصر - عجل الله فرجه الشریف - در زمان غیبت کبرا در همه جا حضور مییابد، و یوسف وار به طور ناشناس میان مردم رفت و آمد میکند. هیچ کس وی را نمیشناسد تا وقتی خداوند به او اجازه دهد خود را معرفی کند؛ چنانچه به یوسف صدیق اجازه داد خود را به برادرانش بشناساند. (۱۰)
بر اساس روایت امام صادق - علیه السلام - ، یکی از جاهایی که امام عصر - عج الله فرجه الشریف - حضور مییابد، صحرای عرفات در ایام حج است. عبید بن زراره گفت: از امام صادق - علیه السلام - چنین شنیدم: زمانی فرا رسد که مردم امام خود را نبینند. او در روزهای حج مردم را میبیند ولی مردم او را نمیبینند. (۱۱)
محمد بن عثمان، یکی از نواب اربعه، نیز در این باره میگوید: والله ان صاحب هذا الامر یحضر الموسم کل سنة فیری الناس و یعرفهم و یرونه و لایعرفونه؛ به خدا سوگند، صاحب این امر همه ساله در مراسم حجحضور پیدا میکند. مردم را میبیند و میشناسد؛ ولی مردم - با اینکه او را میبینند - نمیشناسند. (۱۲)
۴. عصر ظهور
امام زمان، هنگام ظهور در مسجد سهله (۱۳) اقامت خواهد کرد. دهها هزار پیامبر در این مسجد نماز گزاردهاند و محل سکونت بزرگانی چون حضرت ابراهیم و ادریس و خضر بوده است. (۱۴) امام صادق - علیه السلام - به ابوبصیر فرمود: ای ابامحمد، گویا حضرت قائم را در مسجد سهله میبینم که با زن و فرزندانش در آن مستقر میگردد.
ابوبصیر پرسید: آیا مسجد سهله خانهاش خواهد بود؟ حضرت فرمود: آری، این مسجد منزل حضرت ادریس است. خداوند هیچ پیامبری را برنینگیخت مگر آن که در این مسجد نماز گزارد. هر کس در این مسجد بماند، مانند آن است که در خیمه رسول خدا اقامت کرده است. هیچ مرد و زن مؤمنی نیست مگر آن که دلش به سوی آن مسجد پر میکشد. روز و شبی نیست مگر آن که فرشتگان به این مسجد پناه میبرند و در آن به عبادت خداوند میپردازند. (۱۵)
ناگفته نماند، هم اکنون در سه گوشه این مسجد سه مقام، با اعمال ویژه، واقع شده است. که این مقامها به حضرت ابراهیم و ادریس و خضر منسوبند.
پینوشتها:
۱) بشارة الاسلام
۲) اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۱۵
۳) غیبه، شیخ توسی، ص ۱۶۵
۴) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۵
۵) همان، ص ۱۵۳
۶) همان، ص ۱۵۸
۷) تفسیر عیاشی ج ۲، ص ۵۶
با خورشید سامرا، ص ۸۲
۹) برای آگاهی بیشتر به کتاب جزیره خضرا، افسانه یا واقعیت مراجعه شود.
۱۰) همان، ص ۱۵۴
۱۱) کافی، ج ۱، ص ۳۳۷
۱۲) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۲
۱۳) این مسجد در چند کیلومتری شهر کوفه قرار دارد.
۱۴) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۱۷
۱۵) همان
منبع خبر: مجله پرسمان، پیش شماره ۳